ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از فردای پیروزی بایدن
رضا نصری
تحلیلگر مسائل بین الملل
در امریکا یک «انتقال قدرت» صورت گرفته است و همراه با این انتقال قدرت نیز - مانند انتقال قدرت در هر کشور دیگری - لاجرم فرصتها و ظرفیتهایی پدید آمده است. با علم به این واقعیت - و با علم به اینکه سیاست خارجه امریکا «جهتپذیر» و تا حدود زیادی «قابل هدایت» است - بسیاری از دولتهای جهان و رژیمهای منطقه با هزینه میلیاردها دلار در پایتخت ایالات متحده لابیها و بنگاههایی تأسیس کردهاند تا بتوانند در چنین بزنگاههایی بر روند تصمیمسازی و سیاستگذاری در این کشور تأثیر بگذارند.
به همین خاطر هم از فردای پیروزی آقای بایدن، جریانهای مختلف - از جمله جریانهای ایرانستیز وابسته به رژیمهای متخاصم منطقه - بشدت لابیها و بنگاههای نزدیک به خود را فعال خواهند کرد تا به رویکرد و سیاست دولت بایدن نسبت به ایران، نسبت به موضوع بازگشت به برجام و نسبت به مقوله لغو تحریمها آنطور که میخواهند شکل و جهت ببخشند.
در این میان، یک جریان - از جنس سازمان FDD و UANI - تلاش خواهد کرد هزینه سیاسی و حیثیتی تعامل با ایران و بازگشت بایدن به برجام را از هماکنون چنان برای او سنگین کند که رئیسجمهوری جدید امریکا از هرگونه تعامل با تهران به کل منصرف شود؛ جریان دیگری تلاش خواهد کرد او را متقاعد سازد تا از «دستاوردهای» سیاست «فشار حداکثری» دوران ترامپ به مثابه یک اهرم مذاکراتی علیه ایران استفاده کند و از این طریق امتیازهای سنگینی از ایران اخاذی کند؛ و سایر گرایشها و جریانها نیز - هر یک از ظن خود - فرمولها و سیاستهایی را به دولت جدید امریکا پیشنهاد و ارائه خواهند کرد تا آنطور که صلاح میدانند مسیر تعامل با ایران را ریلگذاری کنند. در این راستا، از فردای پیروزی بایدن هریک از این جریانها از نزدیک تمام موضعگیریها، واکنشها و اقدامات مقامات کشوری/لشکری و نهادهای ایران را زیر ذرهبین قرار خواهند داد تا از هر حرکت ایران برای فضاسازی، مانعتراشی در روند تنشزدایی و پیشبرد برنامههای خود بهرهبرداری کنند.
در نتیجه، از فردای پیروزی بایدن بازیگران عرصه سیاست و مقامات تهران - از هر گروه و جناح - نیز باید نزد خود و نزد یکدیگر به چند پرسش پاسخ دهند:
۱) پرسش اول این است که آیا ایران اصولاً قصد دارد منفعلانه صرفاً «موضوع» صحنهآرایی، ریلگذاری، لابیگری و سیاستگذاریهای دیگران باشد یا اینکه میخواهد فعالانه در فرآیند تعامل با دولت جدید در واشنگتن خود «عاملیت» به خرج دهد و نقش اصلی را ایفا نماید؟ اگر قصد دارد صرفاً سوژه و «دریافتکننده» محصول رایزنیها، ریلگذاریها و تلاشهای لابیهای دیگران باشد و دامنه عملکردش صرفاً به اتخاذ مواضع «واکنشی» محدود گردد که تکلیف روشن است! در این صورت، اتخاذ مواضع تند، شعاری، جناحی، ناسازگار با نظر کارشناسی دستگاه دیپلماسی و بیگانه با فرآیندهای پیچیده سیاستگذاری در واشنگتن کفایت خواهد کرد! در این سناریو، جریانهای ایرانستیز و لابیهای حامی تحریم در واشنگتن در نهایت به نگرش، سیاست و چه بسا حتی - با اعمال نفوذ در مجلس سنا - به ترکیب تیم مسئول امور ایران در وزارت خارجه دولت بایدن شکل خواهند داد و ایران در سالهای آینده ناگزیر در زمین آنها بازی خواهد کرد.
اما اگر ایران قصد دارد - با منزلت و شأنیت یک «قدرت بزرگ» - در ترسیم نقشه راه و جهتدهی به سیاستهای دولت بایدن «عاملیت» داشته و نقش محوری و اصلی را ایفا کند، پرسش اینجاست که چه لحن و گفتمان و رویکردی را باید از ابتدا نسبت به روی کار آمدن دولت جدید اتخاد نماید؟ بهعبارت دیگر، باید به این پرسش پاسخ دهد که کدام رویکرد، لحن، موضع و ابتکارعمل دیپلماتیکی از جانب تهران میتواند از یک سو دسیسهها و برنامههای لابیهای متخاصم را در واشنگتن خنثی و از سوی دیگر موقعیت مذاکراتی احتمالی ایران را تقویت نماید؟ چه ابتکاری به خرج دهیم که جریانهای ایرانستیز در درون حاکمیت امریکا را منزوی و لابیهای متخاصم را غافلگیر کند؟ بهعنوان یک قدرت مؤثر و طرف طلبکار و حقبهجانب در ماجرای برجام، چه نقشه راه و چه پیشنهادی روی میز قرار دهیم تا جامعه جهانی را همسو، توجه نیروهای معتدل را جلب و محصول میلیاردها دلار هزینه لابیهای متخاصم را نقش بر آب کند؟ چگونه موانع روانیای را که جریان ایرانستیز بر سر راه لغو تحریمها و اجرای برجام قرار میدهد برچینیم و راه را برای جریان معتدل در درون دستگاه سیاست خارجه دولت بایدن هموار سازیم؟
۲) پرسش دومی که لازم است سیاستمداران، جناحها و نهادهای کشور همزمان به آن پاسخ دهند این است که اصولاً موضوع «لغو تحریمها» را به مثابه یک «پروژه ملی» میبینند که باید در هر شرایط در حلوفصل آن با دولت کنونی «شریک» و یار باشند یا اینکه لغو تحریمها را یک «دستاورد جناحی» تلقی میکنند که باید به هر قیمتی شده صرفاً بهنام خود به ثبت برسانند؟ اگر لغو تحریمها را یک «دستاورد جناحی» میدانند که تکلیف روشن است! کافی است جریان منتقد دولت در مجلس و سایر نهادها از هماکنون با تحریف تجربه برجام، تخطئه تیم مذاکرهکننده، مانعتراشی، فضاسازی علیه دولت و وزیر خارجه و تحریک طرف مقابل آنقدر آب به آسیاب لابیها و جریانهای ایرانستیز و ضد برجام در واشنگتن بریزند تا لغو تحریمها در دوران زمامداری روحانی عملاً منتفی شود؛ آنگاه احیاناً سال آینده، پس از کسب کرسی ریاستجمهوری و افزودن دهها میلیارد دلار به زیان کشور، خود به تلاش برای لغو تحریمها - که البته در آن زمان گرهاش به مراتب از الان کورتر شده است - مبادرت ورزند! یعنی، عملاً منافع ملی را فدای منافع جناحی و سیاست خارجه را گروگان سیاست داخلی قرار دهند! اما اگر تحریمها را یک «جنایت» بزرگ و لغو آنها را حق مسلم ایران، حق مسلم مردم و یک «پروژه ملی» میدانند (که هست)، لازم است از هماکنون به دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی کمک کنند تا در اسرع وقت برای بازگرداندن دولت امریکا به اجرای برجام، عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری کشور با جهان و احقاق حقوق اساسی مردم ایران با اقتدار و فراغ خاطر در صحنه بینالمللی گام بردارد. به عبارت دیگر، اگر بنا بر این شد که لغو تحریمها به مثابه یک «پروژه ملی» تعریف شود، شرط لازم این است که تمامی نهادها و سیاستگذاران کشور - در همافزایی و هماهنگی با دولت و دستگاه دیپلماسی - در راستای این هدف مشترک نقشآفرینی و مشارکت نمایند. طبیعتاً مشارکت و همافزایی آنها در این فرآیند، نه تنها به بهبود وضعیت مردم کمک خواهد کرد، نه تنها به رفع مؤثر موانع تجاری و مالی و اقتصادی سرعت خواهد بخشید، نه تنها سایه شوم و سنگین جنگ روانی علیه مردم و بازار و محیط کسبوکار را سبک خواهد کرد، نه تنها در فرآیند پایهگذاری یک اقتصاد مقاومتی و مصون از تحریم مؤثر واقع خواهد بود، بلکه بهره سیاسی این مشارکت و همکاری با دولت و دستگاه سیاست خارجه نصیب خود آنها نیز خواهد شد! افکارعمومی هم قطعاً از چنین رویکرد «ملی» و مسئولانهای در بزنگاههای لازم استقبال خواهد کرد.
تحلیلگر مسائل بین الملل
در امریکا یک «انتقال قدرت» صورت گرفته است و همراه با این انتقال قدرت نیز - مانند انتقال قدرت در هر کشور دیگری - لاجرم فرصتها و ظرفیتهایی پدید آمده است. با علم به این واقعیت - و با علم به اینکه سیاست خارجه امریکا «جهتپذیر» و تا حدود زیادی «قابل هدایت» است - بسیاری از دولتهای جهان و رژیمهای منطقه با هزینه میلیاردها دلار در پایتخت ایالات متحده لابیها و بنگاههایی تأسیس کردهاند تا بتوانند در چنین بزنگاههایی بر روند تصمیمسازی و سیاستگذاری در این کشور تأثیر بگذارند.
به همین خاطر هم از فردای پیروزی آقای بایدن، جریانهای مختلف - از جمله جریانهای ایرانستیز وابسته به رژیمهای متخاصم منطقه - بشدت لابیها و بنگاههای نزدیک به خود را فعال خواهند کرد تا به رویکرد و سیاست دولت بایدن نسبت به ایران، نسبت به موضوع بازگشت به برجام و نسبت به مقوله لغو تحریمها آنطور که میخواهند شکل و جهت ببخشند.
در این میان، یک جریان - از جنس سازمان FDD و UANI - تلاش خواهد کرد هزینه سیاسی و حیثیتی تعامل با ایران و بازگشت بایدن به برجام را از هماکنون چنان برای او سنگین کند که رئیسجمهوری جدید امریکا از هرگونه تعامل با تهران به کل منصرف شود؛ جریان دیگری تلاش خواهد کرد او را متقاعد سازد تا از «دستاوردهای» سیاست «فشار حداکثری» دوران ترامپ به مثابه یک اهرم مذاکراتی علیه ایران استفاده کند و از این طریق امتیازهای سنگینی از ایران اخاذی کند؛ و سایر گرایشها و جریانها نیز - هر یک از ظن خود - فرمولها و سیاستهایی را به دولت جدید امریکا پیشنهاد و ارائه خواهند کرد تا آنطور که صلاح میدانند مسیر تعامل با ایران را ریلگذاری کنند. در این راستا، از فردای پیروزی بایدن هریک از این جریانها از نزدیک تمام موضعگیریها، واکنشها و اقدامات مقامات کشوری/لشکری و نهادهای ایران را زیر ذرهبین قرار خواهند داد تا از هر حرکت ایران برای فضاسازی، مانعتراشی در روند تنشزدایی و پیشبرد برنامههای خود بهرهبرداری کنند.
در نتیجه، از فردای پیروزی بایدن بازیگران عرصه سیاست و مقامات تهران - از هر گروه و جناح - نیز باید نزد خود و نزد یکدیگر به چند پرسش پاسخ دهند:
۱) پرسش اول این است که آیا ایران اصولاً قصد دارد منفعلانه صرفاً «موضوع» صحنهآرایی، ریلگذاری، لابیگری و سیاستگذاریهای دیگران باشد یا اینکه میخواهد فعالانه در فرآیند تعامل با دولت جدید در واشنگتن خود «عاملیت» به خرج دهد و نقش اصلی را ایفا نماید؟ اگر قصد دارد صرفاً سوژه و «دریافتکننده» محصول رایزنیها، ریلگذاریها و تلاشهای لابیهای دیگران باشد و دامنه عملکردش صرفاً به اتخاذ مواضع «واکنشی» محدود گردد که تکلیف روشن است! در این صورت، اتخاذ مواضع تند، شعاری، جناحی، ناسازگار با نظر کارشناسی دستگاه دیپلماسی و بیگانه با فرآیندهای پیچیده سیاستگذاری در واشنگتن کفایت خواهد کرد! در این سناریو، جریانهای ایرانستیز و لابیهای حامی تحریم در واشنگتن در نهایت به نگرش، سیاست و چه بسا حتی - با اعمال نفوذ در مجلس سنا - به ترکیب تیم مسئول امور ایران در وزارت خارجه دولت بایدن شکل خواهند داد و ایران در سالهای آینده ناگزیر در زمین آنها بازی خواهد کرد.
اما اگر ایران قصد دارد - با منزلت و شأنیت یک «قدرت بزرگ» - در ترسیم نقشه راه و جهتدهی به سیاستهای دولت بایدن «عاملیت» داشته و نقش محوری و اصلی را ایفا کند، پرسش اینجاست که چه لحن و گفتمان و رویکردی را باید از ابتدا نسبت به روی کار آمدن دولت جدید اتخاد نماید؟ بهعبارت دیگر، باید به این پرسش پاسخ دهد که کدام رویکرد، لحن، موضع و ابتکارعمل دیپلماتیکی از جانب تهران میتواند از یک سو دسیسهها و برنامههای لابیهای متخاصم را در واشنگتن خنثی و از سوی دیگر موقعیت مذاکراتی احتمالی ایران را تقویت نماید؟ چه ابتکاری به خرج دهیم که جریانهای ایرانستیز در درون حاکمیت امریکا را منزوی و لابیهای متخاصم را غافلگیر کند؟ بهعنوان یک قدرت مؤثر و طرف طلبکار و حقبهجانب در ماجرای برجام، چه نقشه راه و چه پیشنهادی روی میز قرار دهیم تا جامعه جهانی را همسو، توجه نیروهای معتدل را جلب و محصول میلیاردها دلار هزینه لابیهای متخاصم را نقش بر آب کند؟ چگونه موانع روانیای را که جریان ایرانستیز بر سر راه لغو تحریمها و اجرای برجام قرار میدهد برچینیم و راه را برای جریان معتدل در درون دستگاه سیاست خارجه دولت بایدن هموار سازیم؟
۲) پرسش دومی که لازم است سیاستمداران، جناحها و نهادهای کشور همزمان به آن پاسخ دهند این است که اصولاً موضوع «لغو تحریمها» را به مثابه یک «پروژه ملی» میبینند که باید در هر شرایط در حلوفصل آن با دولت کنونی «شریک» و یار باشند یا اینکه لغو تحریمها را یک «دستاورد جناحی» تلقی میکنند که باید به هر قیمتی شده صرفاً بهنام خود به ثبت برسانند؟ اگر لغو تحریمها را یک «دستاورد جناحی» میدانند که تکلیف روشن است! کافی است جریان منتقد دولت در مجلس و سایر نهادها از هماکنون با تحریف تجربه برجام، تخطئه تیم مذاکرهکننده، مانعتراشی، فضاسازی علیه دولت و وزیر خارجه و تحریک طرف مقابل آنقدر آب به آسیاب لابیها و جریانهای ایرانستیز و ضد برجام در واشنگتن بریزند تا لغو تحریمها در دوران زمامداری روحانی عملاً منتفی شود؛ آنگاه احیاناً سال آینده، پس از کسب کرسی ریاستجمهوری و افزودن دهها میلیارد دلار به زیان کشور، خود به تلاش برای لغو تحریمها - که البته در آن زمان گرهاش به مراتب از الان کورتر شده است - مبادرت ورزند! یعنی، عملاً منافع ملی را فدای منافع جناحی و سیاست خارجه را گروگان سیاست داخلی قرار دهند! اما اگر تحریمها را یک «جنایت» بزرگ و لغو آنها را حق مسلم ایران، حق مسلم مردم و یک «پروژه ملی» میدانند (که هست)، لازم است از هماکنون به دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی کمک کنند تا در اسرع وقت برای بازگرداندن دولت امریکا به اجرای برجام، عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری کشور با جهان و احقاق حقوق اساسی مردم ایران با اقتدار و فراغ خاطر در صحنه بینالمللی گام بردارد. به عبارت دیگر، اگر بنا بر این شد که لغو تحریمها به مثابه یک «پروژه ملی» تعریف شود، شرط لازم این است که تمامی نهادها و سیاستگذاران کشور - در همافزایی و هماهنگی با دولت و دستگاه دیپلماسی - در راستای این هدف مشترک نقشآفرینی و مشارکت نمایند. طبیعتاً مشارکت و همافزایی آنها در این فرآیند، نه تنها به بهبود وضعیت مردم کمک خواهد کرد، نه تنها به رفع مؤثر موانع تجاری و مالی و اقتصادی سرعت خواهد بخشید، نه تنها سایه شوم و سنگین جنگ روانی علیه مردم و بازار و محیط کسبوکار را سبک خواهد کرد، نه تنها در فرآیند پایهگذاری یک اقتصاد مقاومتی و مصون از تحریم مؤثر واقع خواهد بود، بلکه بهره سیاسی این مشارکت و همکاری با دولت و دستگاه سیاست خارجه نصیب خود آنها نیز خواهد شد! افکارعمومی هم قطعاً از چنین رویکرد «ملی» و مسئولانهای در بزنگاههای لازم استقبال خواهد کرد.
پاسداری از منابع طبیعی و نگهداشت جایگاه وقف
لعیا جنیدی
معاون حقوقی رئیسجمهور
وقف یکی از نهادهای کارا و کارآمد حقوق اسلامی است که در قانون مدنی جای گرفته و بخشی از حقوق موضوعه ایران محسوب میشود. این نهاد تنها یک نهاد حقوقی- مالی نیست بلکه با کارکرد گسترده اجتماعی طی سدهها، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ و تمدن و فرهنگ این سرزمین شده است. بسیاری از خدمات عمومی که دولتها متعهد به ارائه آن هستند توسط نیک خواهان و بخشندگان در قالب نهاد وقف سخاوتمندانه در اختیار جامعه گذاشته شده و بی چشمداشت به نیازمندان پیشکش شده است.
وقف اگرچه دارای آثار مالی و اقتصادی است ولی در ذات خود، در شمار عقود معنوی است و این نام را از قصد قربت واقف به ودیعه میگیرد. به سخن دیگر سرچشمه وقف نیت پاک و معنوی واقف بر مالی است که از راه قانونی و مشروع به دست آورده است. بی تردید باید این نهاد ارزشمند را که بر پایه همین کارکرد نوع دوستانه در چشم مردمان به درستی تقدس یافته است، مورد حمایت قرارداد.
شاید مهمترین وجه حمایت از این نهاد، حفظ جایگاه مقدس و والای آن در نظر شهروندان است که خود بر آمده از حسن نیت و نیک خواهی واقفان است. هرگونه انحراف از اصول حقوق اسلام و حقوق موضوعه کشور در انشا و ایجاد این نهاد و هرگونه سوء استفاده یا استفاده ابزاری از آن، آسیبهای جبران ناپذیری به جایگاه بلند و والای این نهاد در پندار و اندیشه مردم، اقبال آنان نسبت به وقف و کارکرد اجتماعی گسترده و بسیار گره گشای آن وارد میکند.
یکی از مهمترین نمونههای استفاده ابزاری از نهاد وقف، ادعای وقفیت نسبت به منابع طبیعی اعم از دریاها و رودخانهها و کوهها و جنگلهاست. ادعای ملکیت این منابع و بهتبع آن، ادعای وقفیت آن پذیرفته نیست. درک مبنای این حکم برای غیر حقوقدان نیز آسان است زیرا وقف اصولاً و تنها از سوی مالک ممکن است. برابر ماده 55 قانون مدنی، وقف عبارت است از حبس عین مال و تسبیل و جاری ساختن منفعت آن. بدین ترتیب، انشای وقف، موجب از بین رفتن مالکیت خصوصی مال و پیدایش شخصیت حقوقی مستقل برای موقوفه است تا منافع آن به اهداف مشخص شده تعلق بگیرد. روشن است که وقف منابع طبیعی مانند کوهها، جنگلها و دریاها به دلیل قابل تملک نبودن آنها ممکن نیست، زیرا وقفیت اصولاً مسبوق به ملکیت است؛ امری که در منابع طبیعی، متصور نیست.
باید به یاد داشت که جنگلها بویژه جنگلهای هیرکانی سابقه بسیار طولانی دارند و باقیمانده از دوران سوم زمین شناسی و جزو منابع ملی و تاریخی کشور به شمار میروند. کوهها نیز بویژه در ارتفاعات، خالی از سکنه است و نمادهایی مانند دماوند و دنا برجستهترین آثار ملی و طبیعی ایرانند و خصیصه عمومی بودن و تملّکناپذیری، در بالاترین اندازه خود در این نوع منابع طبیعی چهره و نمودی درخور توجه دارد. برابر اصل 45 قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز «انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی، کوهها، درهها، جنگلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث و اموال مجهولالمالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین میکند.» وفق نص صریح این اصل، جنگلها، کوهها، دریاها، دریاچهها و مانند آنها نمونههای آشکاری از انفال و ثروتهای عمومی است و قابلیت تملک خصوصی ندارد و در نتیجه وقف آنها هم ممکن نیست. بر این بنیاد، صدور و وجود هرگونه سند مالکیتی نسبت به آنها، اصولاً ارزش و اعتباری ندارد. معاونت حقوقی در بررسی قوانین و مقررات جاری به این نتیجه رسیده که نارسایی و کاستی قوانین و مقررات در این موضوع یکی از عوامل بسیار اثرگذار بر سوء استفاده از اموال عمومی و نهایتاً موجب لطمه به منابع طبیعی و نهاد وقف و تضعیف جایگاه هر دو نهاد است. از همین روی، به موجب نامه شماره 74951 مورخ 2/7/1399 پیشنویس لایحه اصلاح تبصره (6) الحاقی مورخ 19/2/1380 به ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه مصوب 28/1/1363 را برای تأمین اجرای صحیح اصل 45 قانون اساسی و جلوگیری از نقض آن تقدیم دولت نموده است. لایحهای که با پیگیری مستمر این معاونت و نظر موافق و همراهی اعضای محترم دولت، دیروز (18/8/1399) به تصویب هیأت محترم وزیران رسید و بزودی تقدیم مجلس شورای اسلامی خواهد شد. امید است که با همکاری مجلس و همراهی همه شهروندان، صیانت و حراست از منابع طبیعی و حفظ و پایش محیط زیست سرزمین بی مانندمان ایران، میسر شود.
معاون حقوقی رئیسجمهور
وقف یکی از نهادهای کارا و کارآمد حقوق اسلامی است که در قانون مدنی جای گرفته و بخشی از حقوق موضوعه ایران محسوب میشود. این نهاد تنها یک نهاد حقوقی- مالی نیست بلکه با کارکرد گسترده اجتماعی طی سدهها، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ و تمدن و فرهنگ این سرزمین شده است. بسیاری از خدمات عمومی که دولتها متعهد به ارائه آن هستند توسط نیک خواهان و بخشندگان در قالب نهاد وقف سخاوتمندانه در اختیار جامعه گذاشته شده و بی چشمداشت به نیازمندان پیشکش شده است.
وقف اگرچه دارای آثار مالی و اقتصادی است ولی در ذات خود، در شمار عقود معنوی است و این نام را از قصد قربت واقف به ودیعه میگیرد. به سخن دیگر سرچشمه وقف نیت پاک و معنوی واقف بر مالی است که از راه قانونی و مشروع به دست آورده است. بی تردید باید این نهاد ارزشمند را که بر پایه همین کارکرد نوع دوستانه در چشم مردمان به درستی تقدس یافته است، مورد حمایت قرارداد.
شاید مهمترین وجه حمایت از این نهاد، حفظ جایگاه مقدس و والای آن در نظر شهروندان است که خود بر آمده از حسن نیت و نیک خواهی واقفان است. هرگونه انحراف از اصول حقوق اسلام و حقوق موضوعه کشور در انشا و ایجاد این نهاد و هرگونه سوء استفاده یا استفاده ابزاری از آن، آسیبهای جبران ناپذیری به جایگاه بلند و والای این نهاد در پندار و اندیشه مردم، اقبال آنان نسبت به وقف و کارکرد اجتماعی گسترده و بسیار گره گشای آن وارد میکند.
یکی از مهمترین نمونههای استفاده ابزاری از نهاد وقف، ادعای وقفیت نسبت به منابع طبیعی اعم از دریاها و رودخانهها و کوهها و جنگلهاست. ادعای ملکیت این منابع و بهتبع آن، ادعای وقفیت آن پذیرفته نیست. درک مبنای این حکم برای غیر حقوقدان نیز آسان است زیرا وقف اصولاً و تنها از سوی مالک ممکن است. برابر ماده 55 قانون مدنی، وقف عبارت است از حبس عین مال و تسبیل و جاری ساختن منفعت آن. بدین ترتیب، انشای وقف، موجب از بین رفتن مالکیت خصوصی مال و پیدایش شخصیت حقوقی مستقل برای موقوفه است تا منافع آن به اهداف مشخص شده تعلق بگیرد. روشن است که وقف منابع طبیعی مانند کوهها، جنگلها و دریاها به دلیل قابل تملک نبودن آنها ممکن نیست، زیرا وقفیت اصولاً مسبوق به ملکیت است؛ امری که در منابع طبیعی، متصور نیست.
باید به یاد داشت که جنگلها بویژه جنگلهای هیرکانی سابقه بسیار طولانی دارند و باقیمانده از دوران سوم زمین شناسی و جزو منابع ملی و تاریخی کشور به شمار میروند. کوهها نیز بویژه در ارتفاعات، خالی از سکنه است و نمادهایی مانند دماوند و دنا برجستهترین آثار ملی و طبیعی ایرانند و خصیصه عمومی بودن و تملّکناپذیری، در بالاترین اندازه خود در این نوع منابع طبیعی چهره و نمودی درخور توجه دارد. برابر اصل 45 قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز «انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی، کوهها، درهها، جنگلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث و اموال مجهولالمالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین میکند.» وفق نص صریح این اصل، جنگلها، کوهها، دریاها، دریاچهها و مانند آنها نمونههای آشکاری از انفال و ثروتهای عمومی است و قابلیت تملک خصوصی ندارد و در نتیجه وقف آنها هم ممکن نیست. بر این بنیاد، صدور و وجود هرگونه سند مالکیتی نسبت به آنها، اصولاً ارزش و اعتباری ندارد. معاونت حقوقی در بررسی قوانین و مقررات جاری به این نتیجه رسیده که نارسایی و کاستی قوانین و مقررات در این موضوع یکی از عوامل بسیار اثرگذار بر سوء استفاده از اموال عمومی و نهایتاً موجب لطمه به منابع طبیعی و نهاد وقف و تضعیف جایگاه هر دو نهاد است. از همین روی، به موجب نامه شماره 74951 مورخ 2/7/1399 پیشنویس لایحه اصلاح تبصره (6) الحاقی مورخ 19/2/1380 به ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه مصوب 28/1/1363 را برای تأمین اجرای صحیح اصل 45 قانون اساسی و جلوگیری از نقض آن تقدیم دولت نموده است. لایحهای که با پیگیری مستمر این معاونت و نظر موافق و همراهی اعضای محترم دولت، دیروز (18/8/1399) به تصویب هیأت محترم وزیران رسید و بزودی تقدیم مجلس شورای اسلامی خواهد شد. امید است که با همکاری مجلس و همراهی همه شهروندان، صیانت و حراست از منابع طبیعی و حفظ و پایش محیط زیست سرزمین بی مانندمان ایران، میسر شود.
بررسی لیست تیم ملی برای دیدار تدارکاتی با بوسنی و هرزگوین
غیبت گلزنان و ستارهها در بازی خوب اروپایی
حامد جیرودی
خبرنگار
تیم ملی فوتبال که مهرماه نخستین اردوی آمادهسازی با سرمربیگری دراگان اسکوچیچ را برگزار و 19 مهر یک دیدار دوستانه مقابل ازبکستان نیز انجام داد، پنجشنبه هفته جاری (۲۲ آبان) در سارایوو به مصاف بوسنی و هرزگوین خواهد رفت تا در یک دیدار تدارکاتی مهم برابر تیمی اروپایی محک جدیتری بخورد. نکته منفی عدم استفاده از هر دو فیفادی پیشرو است و فدراسیون فوتبال تنها دیدار مقابل بوسنی را قطعی کرد. در این شرایط، سرمربی کروات تیم ملی ۲۳ بازیکن را به اردوی تیم ملی دعوت کرد اما تعدادی از بازیکنان هم دعوت نشدهاند که طبق روال معمول حرف و حدیثهایی را به وجود آورده است. البته اسکوچیچ اعلام کرد: «سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا بیرانوند، علیرضا جهانبخش، مهدی ترابی و محمد محبی ازجمله نفراتی بودند که قصد داشتیم در این اردو از حضور آنها استفاده کنیم اما به دلایل مختلف این موضوع رخ نداد. با وجود این من بر این باورم که تیم بسیار خوبی داریم و به بازیکنانی که در بوسنی همراهمان هستند اعتماد و اعتقاد راسخ داریم.» گفتنی است تیم ملی دیروز یک جلسه تمرینی را در ورزشگاه آزادی برگزار کرد و بامداد امروز راهی بوسنی و هرزگوین شد. در همین رابطه دیروز سایت رسمی فدراسیون فوتبال خبر داد، مجتبی نجاریان و ساسان انصاری دو بازیکن فولاد به دلیل مثبت شدن تست کرونای شان نمیتوانند تیم ملی را همراهی کنند و به جای آنها مهدی شیری مدافع راست پرسپولیس و علی کریمی هافبک دفاعی القطر به تیم ملی فراخوانده شدند. با اعلام این لیست مشخص شد 4 باشگاه لیگ برتری پرسپولیس (5)، استقلال (3) و سپاهان و تراکتور(2) نماینده در تیم ملی دارند و 11 بازیکن دیگر هم لژیونر هستند.
همان گلرها بدون لک و بیرو
سرمربی تیم ملی برای پست دروازهبان از همان گلرهای اردوی قبل یعنی محمدرشید مظاهری (استقلال)، امیر عابدزاده (ماریتیمو) و سید پیام نیازمند (سپاهان) دعوت به عمل آورده است. در بازی با ازبکستان، نیازمند بازی کرد و حالا باید دید مقابل بوسنی کدام یک از آنها درون دروازه قرار خواهد گرفت. به نظر میرسید حامد لک هم با توجه به درخششاش درون دروازه پرسپولیس دعوت شود اما این اتفاق رخ نداد. البته خبر رسیده اسکوچیچ او را زیر نظر دارد و در اردوهای بعد دعوت خواهد شد. غایب بزرگ گلرها هم که بیرو است. بازیکنی که همچنان در آنتورپ نیمکت نشین است و باید دید چه شرایطی پیدا میکند.
پورعلی گنجی اضافه شد، رامین و وریا نه
میلاد محمدی (خنت)، عارف غلامی (استقلال)، صادق محرمی (دیناموزاگـــــــرب)، محمدحســـــــــین کنعانیزادگان، مهدی شیری و سیامک نعمتی (پرسپولیس)، شجاع خلیلزاده (الریان)، مرتضی پورعلیگنجی (شنزن) و سید مجید حسینی (ترابزون اسپور) مدافعان دعوت شده به تیم ملی هستند. همانهایی که در اردوی قبل بودند و پورعلی گنجی و شیری به جمع آنها اضافه شده اند. در پست دفاع راست باز هم خبری از وریا غفوری و رامین رضاییان نیست. موضوعی که اعتراض کاپیتان استقلال را به عدم دعوت خود در پی داشت و با دعوت شیری هم اسکوچیچ نشان داد که بعد از محرمی و نعمتی، شیری گزینه او برای دفاع راست است. با این حال، شنیده میشود رضاییان برای اردوهای بعد دعوت خواهد شد.
تغییرات بیشتر در خط میانی
در پست هافبک، احسان حاجصفی و اکبر ایمانی (تراکتور)، سعید عزتاللهی (وایله)، علی قلیزاده (شارلروا)، وحید امیری و احمد نوراللهی (پرسپولیس)، امید نورافکن (سپاهان) و علی کریمی (القطر) به این اردو فراخوانده شدهاند. در خط میانی تغییرات بیشتری نسبت به اردوی قبل رخ داده. چرا که عزتاللهی پس از درخشش در لیگ دانمارک دوباره دعوت شده و ایمانی هم نظر سرمربی تیم ملی را جلب کرده ولی خبری از سامان قدوس هافبک برنتفورد نیست. ضمن اینکه مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و امید ابراهیمی بازهم دعوت نشدهاند و این طور به نظر میرسد که اسکوچیچ روی این بازیکنان که پا به سن گذاشتهاند حساب نمیکند. در پست هافبک هجومی ترابی و جهانبخش هم غایب هستند که به دلیل مصدومیت در بازیهای اخیر العربی و برایتون چندان فرصت بازی پیدا نکردند.
غیبت گلزنان تیم ملی و دعوت کریم
کریم انصاریفرد (آاک)، مهدی قائدی (استقلال) و کاوه رضایی (شارلروا) هم مهاجمان دعوت شده را تشکیل میدهند. نکته مهم در خط حمله، غیبت آزمون و طارمی است که در بازی با ازبکستان هم گلزنی کردند. سردار در چند وقت اخیر به خاطر بیماری در ترکیب زنیت به میدان نرفت و طارمی هم در بازیهای پورتو در دقایق آخر به میدان رفته است. سرجیو کنسیسائو سرمربی پورتو چند وقت پیش یکی از علتهای بازی نکردن طارمی را غیبت او در تمرینات این تیم به خاطر حضور در تیم ملی عنوان کرده بود و شاید اسکوچیچ خواسته طارمی شرایط بهتری در باشگاه خود پیدا کند و برای همین او را دعوت نکرده است. در این بین، انصاریفرد که بهترین گلزن آاک است جانشین آنها و باز هم دعوت شده است.
برش
غفوری: چرا نباید به تیم ملی دعوت شوم؟
استقلال در هفته نخست لیگ برتر با نتیجه 2 بر صفر مس رفسنجان را شکست داد تا طلسم نبردن این تیم در هفتههای اول بشکند. وریا غفوری که زننده گل اول استقلال بود، طلسم گل نزدن آبیپوشان در هفته اول را هم شکست. وریا درخصوص گلزنیاش به تسنیم، گفت: «این گل را به فال نیک میگیرم چرا که یک خاطره خوب دارم و اینکه زمانی که به سپاهان رفتم، گل اول فصل را من زدم و 2 بر صفر بازی را بردیم و در آن فصل قهرمان شدیم. امیدوارم در استقلال هم این اتفاق تکرار شود.» کاپیتان استقلال درخصوص دعوت نشدنش به تیم ملی بیان داشت: «مربی تیم ملی مختار است و میتواند هر بازیکنی که بخواهد دعوت کند اما شایستگی این را دارم که در تیم ملی باشم. من تیم ملی را ساده بهدست نیاورده بودم که به آسانی بخواهند روی نام من خط قرمز بکشند. از نظر آماری بهترین دفاع راست بودم و کمی عجیب است که حتی در لیست 40 نفره تیم ملی هم قرار نمیگیرم.»
خبرنگار
تیم ملی فوتبال که مهرماه نخستین اردوی آمادهسازی با سرمربیگری دراگان اسکوچیچ را برگزار و 19 مهر یک دیدار دوستانه مقابل ازبکستان نیز انجام داد، پنجشنبه هفته جاری (۲۲ آبان) در سارایوو به مصاف بوسنی و هرزگوین خواهد رفت تا در یک دیدار تدارکاتی مهم برابر تیمی اروپایی محک جدیتری بخورد. نکته منفی عدم استفاده از هر دو فیفادی پیشرو است و فدراسیون فوتبال تنها دیدار مقابل بوسنی را قطعی کرد. در این شرایط، سرمربی کروات تیم ملی ۲۳ بازیکن را به اردوی تیم ملی دعوت کرد اما تعدادی از بازیکنان هم دعوت نشدهاند که طبق روال معمول حرف و حدیثهایی را به وجود آورده است. البته اسکوچیچ اعلام کرد: «سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا بیرانوند، علیرضا جهانبخش، مهدی ترابی و محمد محبی ازجمله نفراتی بودند که قصد داشتیم در این اردو از حضور آنها استفاده کنیم اما به دلایل مختلف این موضوع رخ نداد. با وجود این من بر این باورم که تیم بسیار خوبی داریم و به بازیکنانی که در بوسنی همراهمان هستند اعتماد و اعتقاد راسخ داریم.» گفتنی است تیم ملی دیروز یک جلسه تمرینی را در ورزشگاه آزادی برگزار کرد و بامداد امروز راهی بوسنی و هرزگوین شد. در همین رابطه دیروز سایت رسمی فدراسیون فوتبال خبر داد، مجتبی نجاریان و ساسان انصاری دو بازیکن فولاد به دلیل مثبت شدن تست کرونای شان نمیتوانند تیم ملی را همراهی کنند و به جای آنها مهدی شیری مدافع راست پرسپولیس و علی کریمی هافبک دفاعی القطر به تیم ملی فراخوانده شدند. با اعلام این لیست مشخص شد 4 باشگاه لیگ برتری پرسپولیس (5)، استقلال (3) و سپاهان و تراکتور(2) نماینده در تیم ملی دارند و 11 بازیکن دیگر هم لژیونر هستند.
همان گلرها بدون لک و بیرو
سرمربی تیم ملی برای پست دروازهبان از همان گلرهای اردوی قبل یعنی محمدرشید مظاهری (استقلال)، امیر عابدزاده (ماریتیمو) و سید پیام نیازمند (سپاهان) دعوت به عمل آورده است. در بازی با ازبکستان، نیازمند بازی کرد و حالا باید دید مقابل بوسنی کدام یک از آنها درون دروازه قرار خواهد گرفت. به نظر میرسید حامد لک هم با توجه به درخششاش درون دروازه پرسپولیس دعوت شود اما این اتفاق رخ نداد. البته خبر رسیده اسکوچیچ او را زیر نظر دارد و در اردوهای بعد دعوت خواهد شد. غایب بزرگ گلرها هم که بیرو است. بازیکنی که همچنان در آنتورپ نیمکت نشین است و باید دید چه شرایطی پیدا میکند.
پورعلی گنجی اضافه شد، رامین و وریا نه
میلاد محمدی (خنت)، عارف غلامی (استقلال)، صادق محرمی (دیناموزاگـــــــرب)، محمدحســـــــــین کنعانیزادگان، مهدی شیری و سیامک نعمتی (پرسپولیس)، شجاع خلیلزاده (الریان)، مرتضی پورعلیگنجی (شنزن) و سید مجید حسینی (ترابزون اسپور) مدافعان دعوت شده به تیم ملی هستند. همانهایی که در اردوی قبل بودند و پورعلی گنجی و شیری به جمع آنها اضافه شده اند. در پست دفاع راست باز هم خبری از وریا غفوری و رامین رضاییان نیست. موضوعی که اعتراض کاپیتان استقلال را به عدم دعوت خود در پی داشت و با دعوت شیری هم اسکوچیچ نشان داد که بعد از محرمی و نعمتی، شیری گزینه او برای دفاع راست است. با این حال، شنیده میشود رضاییان برای اردوهای بعد دعوت خواهد شد.
تغییرات بیشتر در خط میانی
در پست هافبک، احسان حاجصفی و اکبر ایمانی (تراکتور)، سعید عزتاللهی (وایله)، علی قلیزاده (شارلروا)، وحید امیری و احمد نوراللهی (پرسپولیس)، امید نورافکن (سپاهان) و علی کریمی (القطر) به این اردو فراخوانده شدهاند. در خط میانی تغییرات بیشتری نسبت به اردوی قبل رخ داده. چرا که عزتاللهی پس از درخشش در لیگ دانمارک دوباره دعوت شده و ایمانی هم نظر سرمربی تیم ملی را جلب کرده ولی خبری از سامان قدوس هافبک برنتفورد نیست. ضمن اینکه مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و امید ابراهیمی بازهم دعوت نشدهاند و این طور به نظر میرسد که اسکوچیچ روی این بازیکنان که پا به سن گذاشتهاند حساب نمیکند. در پست هافبک هجومی ترابی و جهانبخش هم غایب هستند که به دلیل مصدومیت در بازیهای اخیر العربی و برایتون چندان فرصت بازی پیدا نکردند.
غیبت گلزنان تیم ملی و دعوت کریم
کریم انصاریفرد (آاک)، مهدی قائدی (استقلال) و کاوه رضایی (شارلروا) هم مهاجمان دعوت شده را تشکیل میدهند. نکته مهم در خط حمله، غیبت آزمون و طارمی است که در بازی با ازبکستان هم گلزنی کردند. سردار در چند وقت اخیر به خاطر بیماری در ترکیب زنیت به میدان نرفت و طارمی هم در بازیهای پورتو در دقایق آخر به میدان رفته است. سرجیو کنسیسائو سرمربی پورتو چند وقت پیش یکی از علتهای بازی نکردن طارمی را غیبت او در تمرینات این تیم به خاطر حضور در تیم ملی عنوان کرده بود و شاید اسکوچیچ خواسته طارمی شرایط بهتری در باشگاه خود پیدا کند و برای همین او را دعوت نکرده است. در این بین، انصاریفرد که بهترین گلزن آاک است جانشین آنها و باز هم دعوت شده است.
برش
غفوری: چرا نباید به تیم ملی دعوت شوم؟
استقلال در هفته نخست لیگ برتر با نتیجه 2 بر صفر مس رفسنجان را شکست داد تا طلسم نبردن این تیم در هفتههای اول بشکند. وریا غفوری که زننده گل اول استقلال بود، طلسم گل نزدن آبیپوشان در هفته اول را هم شکست. وریا درخصوص گلزنیاش به تسنیم، گفت: «این گل را به فال نیک میگیرم چرا که یک خاطره خوب دارم و اینکه زمانی که به سپاهان رفتم، گل اول فصل را من زدم و 2 بر صفر بازی را بردیم و در آن فصل قهرمان شدیم. امیدوارم در استقلال هم این اتفاق تکرار شود.» کاپیتان استقلال درخصوص دعوت نشدنش به تیم ملی بیان داشت: «مربی تیم ملی مختار است و میتواند هر بازیکنی که بخواهد دعوت کند اما شایستگی این را دارم که در تیم ملی باشم. من تیم ملی را ساده بهدست نیاورده بودم که به آسانی بخواهند روی نام من خط قرمز بکشند. از نظر آماری بهترین دفاع راست بودم و کمی عجیب است که حتی در لیست 40 نفره تیم ملی هم قرار نمیگیرم.»
درگرامیداشت امنالله طاهری
هنر از جانش برخاسته بود
همراه با یادداشت هایی از علی اصغر ایزدی مهدی حاجیان
علی اصغر ایزدی
روزنامهنگار
آخرین بازمانده نسل پیشین «دوزله نوازی» درگذشت.
17/8/99 استاد امانالله طاهری معروف به «آمان دای» آخرین بازمانده نسل پیشین دوزله نوازی موسیقی سنتی شهرستان سنقر و استان کرمانشاه و مناطق کرد نشین غرب کشور در روز شنبه هفدهم آبان ماه 1399، ساز دوزله خود را به زمین گذاشت و به ابدیت پیوست.
اگر کسی در مورد موسیقی سنتی غرب ایران تحقیق کرده باشد، میداند که یکی از مرسومترین سازهای بادی منطقه، «دوزله» است. که نواختن آن احتیاج به نفس زیاد و تمرین و ممارست فراوان در چرخش دم و بازدم، برای استمرار یافتن هوا در «دوزله» دارد. از سوی دیگر چون این ساز بادی، بسیار کوچک است و حمل آن بسیار ساده، لذا مورد استفاده اکثر روستاییان، کشاورزان، چوپانان و عشایر غرب ایران قرار میگیرد. بیشترین نوازندگان این ساز، درگذشته چوپانان و گله داران بودهاند. نوازنده این ساز علاوه بر آن که باید دستگاهها و مقامهای نوازندگی را بشناسد؛ باید شگردها و استعدادهای ذاتی دیگری نیز داشته باشد که بتواند در نواختن این ساز موفق شود و جایگاه ارزشمندی را به خود اختصاص دهد. گاه سالیان سال میگذرد و نوازندگان فراوانی در این عرصه موسیقی بروز و ظهور میکنند اما کسی که بتواند با پنجهای سحار، دل شنوندگان را با نواختن ساز خود بلرزاند، کم پیدا میشود. کم هستند نوازندگانی که علاوه بر نواختن ساز، بتوانند ندای دل خویش را، در سازها منعکس سازند و انگشتان سحار آنها با اراده دل، به حرکت درآید و به گونهای شود که صدای ساز آنها در دل اثر بگذارد و هر نوای ساز، شنونده را در ژرفای هنرمندانه آن نواها فرو برد و به حرکت، به سکوت، به تحیر، به اندیشه و به اشک وادارد و آمان دای از این گونه مردان موسیقی سنتی غرب ایران بود. هر کس که به موسیقی اصیل روی میآورد نخست باید دردمند موسیقی باشد و این درد را با تمام وجود درک کند تا موسیقی را با بیانی احساسی و هنرمندانه برای زلالی و صافی روح انسانی خویش به کارگیرد. هنرمند واقعی با ساز خویش، خود را فریاد میزند و درد و رنجهای اجتماعی خویش را بیان میکند و با نالههای درونی خود، ساز خویش را به نالش وا میدارد و امانالله طاهری از این گروه مردمان بود. شغل اصلی او کشاورزی و دامداری بود و هنر نوازندگی را برای تلطیف روح خویش به کار میگرفت. او هنرمندی به تمام معنا بود، هنرمندی عاشق و عاشقی هنرمند که در ارائه هنر خود با پنجهای گرم و انگشتانی سحار، چنان آتش درونی خویش را به سازبادی «دوزله» منتقل میکرد که گویی آتش در نیستان می افکند به طوری که همه حاضران در جلسه را محو تماشا و مسحور صدا و نوای جانسوز ساز خویش میساخت. این سخن را به گزاف نمیگویم. حضور او در جشنوارههای موسیقی مقامی استان کرمانشاه و موسیقی فجر و کسب رتبههای برتر در استان های کرمانشاه، لرستان و شهرهای مختلفی همچون پاوه، قصرشیرین، سنندج، خرم آباد و تالار وحدت تهران و همراهی صمیمانهاش با گروههای نمایشی سنقر گواه صادق این سخن است.
او بازمانده نسل هنرمندان بزرگ موسیقی سنتی سنقر کلیایی همچون استاد محمد قلی، استاد مراد، کربلایی کریم و کربلایی احمد، مشهدی سهراب، رمضان کلیایی، محمد وطن خواه، حبیب ملهای، گروه موسیقی شرف کلیایی، .... و سایر هنرمندانی بود که بیادعا، اما عاشقانه و با دل خویش، انواع سازها را می نواختند تا شادی را به مردم هدیه کنند. امانالله طاهری از دو سو با هنر موسیقی مرتبط بود و بهرهمند گشت. اول از سوی خانواده مادری و دوم از سوی خانواده همسرش. او ابتدا هنر موسیقی دوزله نوازی و سرنا نوازی و نرمه نی نوازی را از دایی خود استان مراد طاووسی آموخت و سپس در حضور پدر همسرش استاد محمد قلی رعیتی به کمال رساند. این دو نفر از هنرمندان بزرگ روزگار خود بودند که «آمان دای» مقامهای موسیقی را نیز از آنان کسب کرد و خود نیز از استعداد ذاتی و جانمایههای هنری بر آن افزود به طوری که سرآمد «دوزله نوازی» روز گار خود شد.
این هنرمند بیادعا و ارزشمند در روز شنبه هفدهم آبان ماه یکهزار وسیصد و نود و نه در 85 سالگی ساز خویش را به فرزندان هنرمندش «یزدان» و «رسول» سپرد و خود به جهان باقی شتافت. یاد و یادگارهای این هنرمند ساده و مردمی مانا باد.
روزنامهنگار
آخرین بازمانده نسل پیشین «دوزله نوازی» درگذشت.
17/8/99 استاد امانالله طاهری معروف به «آمان دای» آخرین بازمانده نسل پیشین دوزله نوازی موسیقی سنتی شهرستان سنقر و استان کرمانشاه و مناطق کرد نشین غرب کشور در روز شنبه هفدهم آبان ماه 1399، ساز دوزله خود را به زمین گذاشت و به ابدیت پیوست.
اگر کسی در مورد موسیقی سنتی غرب ایران تحقیق کرده باشد، میداند که یکی از مرسومترین سازهای بادی منطقه، «دوزله» است. که نواختن آن احتیاج به نفس زیاد و تمرین و ممارست فراوان در چرخش دم و بازدم، برای استمرار یافتن هوا در «دوزله» دارد. از سوی دیگر چون این ساز بادی، بسیار کوچک است و حمل آن بسیار ساده، لذا مورد استفاده اکثر روستاییان، کشاورزان، چوپانان و عشایر غرب ایران قرار میگیرد. بیشترین نوازندگان این ساز، درگذشته چوپانان و گله داران بودهاند. نوازنده این ساز علاوه بر آن که باید دستگاهها و مقامهای نوازندگی را بشناسد؛ باید شگردها و استعدادهای ذاتی دیگری نیز داشته باشد که بتواند در نواختن این ساز موفق شود و جایگاه ارزشمندی را به خود اختصاص دهد. گاه سالیان سال میگذرد و نوازندگان فراوانی در این عرصه موسیقی بروز و ظهور میکنند اما کسی که بتواند با پنجهای سحار، دل شنوندگان را با نواختن ساز خود بلرزاند، کم پیدا میشود. کم هستند نوازندگانی که علاوه بر نواختن ساز، بتوانند ندای دل خویش را، در سازها منعکس سازند و انگشتان سحار آنها با اراده دل، به حرکت درآید و به گونهای شود که صدای ساز آنها در دل اثر بگذارد و هر نوای ساز، شنونده را در ژرفای هنرمندانه آن نواها فرو برد و به حرکت، به سکوت، به تحیر، به اندیشه و به اشک وادارد و آمان دای از این گونه مردان موسیقی سنتی غرب ایران بود. هر کس که به موسیقی اصیل روی میآورد نخست باید دردمند موسیقی باشد و این درد را با تمام وجود درک کند تا موسیقی را با بیانی احساسی و هنرمندانه برای زلالی و صافی روح انسانی خویش به کارگیرد. هنرمند واقعی با ساز خویش، خود را فریاد میزند و درد و رنجهای اجتماعی خویش را بیان میکند و با نالههای درونی خود، ساز خویش را به نالش وا میدارد و امانالله طاهری از این گروه مردمان بود. شغل اصلی او کشاورزی و دامداری بود و هنر نوازندگی را برای تلطیف روح خویش به کار میگرفت. او هنرمندی به تمام معنا بود، هنرمندی عاشق و عاشقی هنرمند که در ارائه هنر خود با پنجهای گرم و انگشتانی سحار، چنان آتش درونی خویش را به سازبادی «دوزله» منتقل میکرد که گویی آتش در نیستان می افکند به طوری که همه حاضران در جلسه را محو تماشا و مسحور صدا و نوای جانسوز ساز خویش میساخت. این سخن را به گزاف نمیگویم. حضور او در جشنوارههای موسیقی مقامی استان کرمانشاه و موسیقی فجر و کسب رتبههای برتر در استان های کرمانشاه، لرستان و شهرهای مختلفی همچون پاوه، قصرشیرین، سنندج، خرم آباد و تالار وحدت تهران و همراهی صمیمانهاش با گروههای نمایشی سنقر گواه صادق این سخن است.
او بازمانده نسل هنرمندان بزرگ موسیقی سنتی سنقر کلیایی همچون استاد محمد قلی، استاد مراد، کربلایی کریم و کربلایی احمد، مشهدی سهراب، رمضان کلیایی، محمد وطن خواه، حبیب ملهای، گروه موسیقی شرف کلیایی، .... و سایر هنرمندانی بود که بیادعا، اما عاشقانه و با دل خویش، انواع سازها را می نواختند تا شادی را به مردم هدیه کنند. امانالله طاهری از دو سو با هنر موسیقی مرتبط بود و بهرهمند گشت. اول از سوی خانواده مادری و دوم از سوی خانواده همسرش. او ابتدا هنر موسیقی دوزله نوازی و سرنا نوازی و نرمه نی نوازی را از دایی خود استان مراد طاووسی آموخت و سپس در حضور پدر همسرش استاد محمد قلی رعیتی به کمال رساند. این دو نفر از هنرمندان بزرگ روزگار خود بودند که «آمان دای» مقامهای موسیقی را نیز از آنان کسب کرد و خود نیز از استعداد ذاتی و جانمایههای هنری بر آن افزود به طوری که سرآمد «دوزله نوازی» روز گار خود شد.
این هنرمند بیادعا و ارزشمند در روز شنبه هفدهم آبان ماه یکهزار وسیصد و نود و نه در 85 سالگی ساز خویش را به فرزندان هنرمندش «یزدان» و «رسول» سپرد و خود به جهان باقی شتافت. یاد و یادگارهای این هنرمند ساده و مردمی مانا باد.
کرونا چطور بر فعالیتهای فراآموزشی کودکان تأثیر گذاشت؟
تئاتر تک نفره برای عروسکها
مریم طالشی
گزارش نویس
برای دخترک 9 ساله حالا تمرین تئاتر مثل رؤیایی دوردست است. گاهی مادر میبیند که دارد توی اتاقش برای عروسکهایش نقشی را بازی میکند. سعی میکند روی دیالوگها تمرکز کند و آنها را به یاد آورد. هم نقش خودش را بازی میکند و هم نقش دیگر همبازیهایش را که حالا مثل او خانهنشین شدهاند.
«بچهام تمام عشقش همین کلاسهای نمایش بود. قول داده بود آنقدر درسش را خوب بخواند که در طول سال تحصیلی هم بتواند در کلاسها شرکت کند. تابستان یک مدت کوتاه کلاسها باز شد و چند جلسهای توانست برود. آنقدر خوشحال بود که روی پایش بند نمیشد. بعد از کلاس توی راه برایم از چیزهایی میگفت که یاد گرفته و تمرینهایی که انجام داده است، اما این خوشحالی زیاد طول نکشید و کلاس دوباره تعطیل شد. دخترم واقعاً بازیگری را دوست دارد و فکر میکنم استعدادش را هم دارد. از پارسال که در کلاس نمایش ثبتنامش کردهام خیلی زود پیشرفت کرده اما کرونا همه چیز را به هم زد. تا چند وقت پیش مرتب سؤال میکرد کی کلاسها باز میشود. میگفت زنگ بزن بپرس شاید باز شده باشد اما الان همان را هم نمیگوید. انگار کاملاً ناامید شده است.»
پدر پارسای 10 ساله هم از عشق پسرش یعنی فوتبال میگوید و آموزشی که نیمه تمام مانده است: «پسرم را به خاطر علاقه شدیدش در مدرسه فوتبال ثبتنام کردم. با علاقه تمریناتش را پیگیری میکرد و از درسهایش هم کم نمیگذاشت. اصلاً روزهایی که تمرین داشت، به عشق همان از خواب بیدار میشد. خب با شروع کرونا همانطور که میدانید فعالیت آموزشگاهها هم تعطیل شد. چند ماه به خاطر اینکه از ورزش دور نماند با خودم میبردم جاهای خلوت تا تمرین کند. گاهی هم در پارکینگ خانه تمرین میکرد. تا اینکه تابستان و زمانی که کرونا کمی فروکش کرده بود، دوباره فعالیت مدرسه فوتبال شروع شد. با اینکه نگران بودم، اجازه دادم دوباره در کلاسها شرکت کند. خودم میرفتم سر تمرین تا مطمئن باشم همه اصول بهداشتی را رعایت میکند. حتی چند بطری آب الکل زده با خودم میبردم که یک وقت از آبخوری آب نخورد. با تمام این احوال باز هم نگران بودم چون میدیدم بچهها به هرحال در ارتباط نزدیک باهم هستند و تمرین با ماسک عملاً امکان ندارد. به خاطر همین دیگر اجازه ندادم سر تمرین برود و از خیر شهریه هم گذشتم چون گفتند دیگر مرجوع نمی شود. کمی بعد البته دوباره باشگاه تعطیل شد و بقیه بچهها هم از تمرین بازماندند. مربیشان گفته بود میتوانیم بچهها را ببریم پارک که باهم تمرین کنند اما والدین موافق نبودند چون به هرحال نگران سلامت بچهها هستند. الان پارسا حتی در همان پارکینگ هم تمرین نمیکند. دل و دماغش را ندارد دیگر. خیلی حیف است که این بچهها با این همه استعداد باید خانهنشین باشند و بخش ناراحت کنندهاش این است که زمان به سر رسیدن این خانهنشینی معلوم نیست.»
الهه هاشم لو، مادر هستی، دانشآموز پایه ششمی هم دل پری از شرایطی که به خاطر کرونا برای کلاسهای آموزشی بچهها به وجود آمده دارد: «با تعطیلی مراکز آموزشی و ورزشی و کانونهای تربیتی کودکان و نوجوانان، امکان استفاده بچهها از آموزشهای ورزشی و هنری این مراکز تقریباً صفر شده یا به حداقل رسیده و این مسأله قطعاً آسیبهای اجتماعی را به همراه دارد. دختر خود من قبل از شیوع این ویروس در فعالیتهای مختلف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شرکت میکرد و در کنار تکلیف مدرسه که انجام میداد، از امکانات هنری کانون از جمله نمایش خلاق، سفالگری و داستاننویسی هم استفاده میکرد ولی با تعطیلی این مرکز مجبور است در خانه بماند و پرکردن اوقات فراغتش خیلی سخت است.»
الهام قاسمی، مادر نارین 8 ساله هم از این روزها میگوید: «قبل از کرونا دختر من درکلاس های کانون و کلاسهای متفرقه شرکت میکرد و در کنار دوستانش بود که همین برایش خیلی اثرات مثبتی داشت. با شیوع کرونا، دوران قرنطینه را گذراندیم و بعدش هم که کلاسهای مجازی شروع شد که خودتان میدانید ما مادرها و پدرها هیچ وقت نمیتوانیم مثل یک معلم به بچهها آموزش بدهیم. آموزش از راه دور کجا و آموزش فردی کجا؟! به هرحال روزهای سختی برای ما والدین است و از یک طرف نگران آموزش بچهها هستیم و از طرف دیگر میبینیم که بچهها هیچ فعالیت متفرقهای انجام نمیدهند.»
مادر نیکتا و لیانا، دوقلوهای 9 ساله اما سعی میکند در خانه تا آنجا که میتواند بچهها را با آموزشهای غیردرسی سرگرم کند: «دخترهای من به کارهای دستی و هنری خیلی علاقهمند هستند و من هم دیدم در این شرایط که نمیتوانند در کلاسهای هنری شرکت کنند، بهتر است خودم دست به کار شوم و برایشان برنامههایی ترتیب دهم. راستش خودم هم آنقدر سررشته ندارم اما فیلمهای آموزشی میبینم و یاد میگیرم و بعد به بچهها آموزش میدهم. مثلاً الان درست کردن کاردستیهای کاربردی با کاموا و مقوا را دارند یاد میگیرند که خیلی خوششان آمده و من به بقیه والدین هم توصیه میکنم چنین کارهایی انجام دهند چون در روحیه دادن به بچهها خیلی تأثیر دارد. البته این را هم بگویم که دخترهای من به هرحال همسن و همکلاس هستند و اینکه دو تا بچه با شرایط یکسان در خانه باشند، با وجود سختیهایی که در آموزش دارد، از نظر اینکه میتوانند با هم درس بخوانند و بازی کنند و فعالیتهای فرادرسی انجام بدهند خیلی بهتر است. خیلی خانوادهها این امکان را ندارند اما باز هم میشود با آموزشهای کوچک، مانع رخوت بچهها شد.»
دور بودن بچهها از محیطهای آموزشی فرادرسی قطعاً تأثیرات مهمی بر روح و روان آنها میگذارد. زهرا محمدی، کارشناس و مشاور کودک در این باره این طور میگوید: «بخشی از شخصیت اجتماعی کودکان در ارتباط با همسالانشان شکل میگیرد بنابراین شرکت درکلاسهای هنری و ورزشی، علاوه بر جنبه آموزشی، در شکل گیری شخصیت اجتماعی کودکان هم تأثیر زیادی دارد. در حال حاضر با توجه به اینکه بچهها در مدرسه هم حضور پیدا نمیکنند، این خلأ بیشتر حس میشود. از طرفی نمیتوان انتظار داشت خانوادهها حتی در صورت بازگشایی مراکز آموزشی، اجازه حضور فرزندانشان را در این مجموعهها بدهند و از طرف دیگر این انزوا برای کودکانی که در سنین یادگیری هستند، زیان آور است. در شرایط فعلی به خانوادهها توصیه میشود تا میتوانند به فرزندان خود نزدیک باشند و تلاش کنند فعالیتهای فوق برنامهای برایشان ترتیب دهند. میتوان از کتابها و فیلمهای آموزشی هم استفاده کرد. بهتر است فعالیتهایی انجام دهند که با علاقهمندی فرزندانشان همراستا باشد تا خسته و دلزده نشوند. در هر صورت باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این شرایط ممکن است ماهها ادامه پیدا کند پس با برنامهریزی مناسب تلاش کنیم تا حد ممکن زیانهای ناشی از آن را به حداقل برسانیم.»
پارسال همین موقع زندگی جور دیگری بود، برای همهمان. بچههایی را میدیدیم که شاد و خندان از مدرسه یا آموزشگاهها بیرون میآیند و وجودشان سرشار از شور و انرژی است. حالا انگار سالها از آن روزها گذشته اما آنها تازه اول راه هستند؛ راهی که باید با سلامت جسمی و روحی طی شود و کرونا هر دو را تهدید میکند.
گزارش نویس
برای دخترک 9 ساله حالا تمرین تئاتر مثل رؤیایی دوردست است. گاهی مادر میبیند که دارد توی اتاقش برای عروسکهایش نقشی را بازی میکند. سعی میکند روی دیالوگها تمرکز کند و آنها را به یاد آورد. هم نقش خودش را بازی میکند و هم نقش دیگر همبازیهایش را که حالا مثل او خانهنشین شدهاند.
«بچهام تمام عشقش همین کلاسهای نمایش بود. قول داده بود آنقدر درسش را خوب بخواند که در طول سال تحصیلی هم بتواند در کلاسها شرکت کند. تابستان یک مدت کوتاه کلاسها باز شد و چند جلسهای توانست برود. آنقدر خوشحال بود که روی پایش بند نمیشد. بعد از کلاس توی راه برایم از چیزهایی میگفت که یاد گرفته و تمرینهایی که انجام داده است، اما این خوشحالی زیاد طول نکشید و کلاس دوباره تعطیل شد. دخترم واقعاً بازیگری را دوست دارد و فکر میکنم استعدادش را هم دارد. از پارسال که در کلاس نمایش ثبتنامش کردهام خیلی زود پیشرفت کرده اما کرونا همه چیز را به هم زد. تا چند وقت پیش مرتب سؤال میکرد کی کلاسها باز میشود. میگفت زنگ بزن بپرس شاید باز شده باشد اما الان همان را هم نمیگوید. انگار کاملاً ناامید شده است.»
پدر پارسای 10 ساله هم از عشق پسرش یعنی فوتبال میگوید و آموزشی که نیمه تمام مانده است: «پسرم را به خاطر علاقه شدیدش در مدرسه فوتبال ثبتنام کردم. با علاقه تمریناتش را پیگیری میکرد و از درسهایش هم کم نمیگذاشت. اصلاً روزهایی که تمرین داشت، به عشق همان از خواب بیدار میشد. خب با شروع کرونا همانطور که میدانید فعالیت آموزشگاهها هم تعطیل شد. چند ماه به خاطر اینکه از ورزش دور نماند با خودم میبردم جاهای خلوت تا تمرین کند. گاهی هم در پارکینگ خانه تمرین میکرد. تا اینکه تابستان و زمانی که کرونا کمی فروکش کرده بود، دوباره فعالیت مدرسه فوتبال شروع شد. با اینکه نگران بودم، اجازه دادم دوباره در کلاسها شرکت کند. خودم میرفتم سر تمرین تا مطمئن باشم همه اصول بهداشتی را رعایت میکند. حتی چند بطری آب الکل زده با خودم میبردم که یک وقت از آبخوری آب نخورد. با تمام این احوال باز هم نگران بودم چون میدیدم بچهها به هرحال در ارتباط نزدیک باهم هستند و تمرین با ماسک عملاً امکان ندارد. به خاطر همین دیگر اجازه ندادم سر تمرین برود و از خیر شهریه هم گذشتم چون گفتند دیگر مرجوع نمی شود. کمی بعد البته دوباره باشگاه تعطیل شد و بقیه بچهها هم از تمرین بازماندند. مربیشان گفته بود میتوانیم بچهها را ببریم پارک که باهم تمرین کنند اما والدین موافق نبودند چون به هرحال نگران سلامت بچهها هستند. الان پارسا حتی در همان پارکینگ هم تمرین نمیکند. دل و دماغش را ندارد دیگر. خیلی حیف است که این بچهها با این همه استعداد باید خانهنشین باشند و بخش ناراحت کنندهاش این است که زمان به سر رسیدن این خانهنشینی معلوم نیست.»
الهه هاشم لو، مادر هستی، دانشآموز پایه ششمی هم دل پری از شرایطی که به خاطر کرونا برای کلاسهای آموزشی بچهها به وجود آمده دارد: «با تعطیلی مراکز آموزشی و ورزشی و کانونهای تربیتی کودکان و نوجوانان، امکان استفاده بچهها از آموزشهای ورزشی و هنری این مراکز تقریباً صفر شده یا به حداقل رسیده و این مسأله قطعاً آسیبهای اجتماعی را به همراه دارد. دختر خود من قبل از شیوع این ویروس در فعالیتهای مختلف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شرکت میکرد و در کنار تکلیف مدرسه که انجام میداد، از امکانات هنری کانون از جمله نمایش خلاق، سفالگری و داستاننویسی هم استفاده میکرد ولی با تعطیلی این مرکز مجبور است در خانه بماند و پرکردن اوقات فراغتش خیلی سخت است.»
الهام قاسمی، مادر نارین 8 ساله هم از این روزها میگوید: «قبل از کرونا دختر من درکلاس های کانون و کلاسهای متفرقه شرکت میکرد و در کنار دوستانش بود که همین برایش خیلی اثرات مثبتی داشت. با شیوع کرونا، دوران قرنطینه را گذراندیم و بعدش هم که کلاسهای مجازی شروع شد که خودتان میدانید ما مادرها و پدرها هیچ وقت نمیتوانیم مثل یک معلم به بچهها آموزش بدهیم. آموزش از راه دور کجا و آموزش فردی کجا؟! به هرحال روزهای سختی برای ما والدین است و از یک طرف نگران آموزش بچهها هستیم و از طرف دیگر میبینیم که بچهها هیچ فعالیت متفرقهای انجام نمیدهند.»
مادر نیکتا و لیانا، دوقلوهای 9 ساله اما سعی میکند در خانه تا آنجا که میتواند بچهها را با آموزشهای غیردرسی سرگرم کند: «دخترهای من به کارهای دستی و هنری خیلی علاقهمند هستند و من هم دیدم در این شرایط که نمیتوانند در کلاسهای هنری شرکت کنند، بهتر است خودم دست به کار شوم و برایشان برنامههایی ترتیب دهم. راستش خودم هم آنقدر سررشته ندارم اما فیلمهای آموزشی میبینم و یاد میگیرم و بعد به بچهها آموزش میدهم. مثلاً الان درست کردن کاردستیهای کاربردی با کاموا و مقوا را دارند یاد میگیرند که خیلی خوششان آمده و من به بقیه والدین هم توصیه میکنم چنین کارهایی انجام دهند چون در روحیه دادن به بچهها خیلی تأثیر دارد. البته این را هم بگویم که دخترهای من به هرحال همسن و همکلاس هستند و اینکه دو تا بچه با شرایط یکسان در خانه باشند، با وجود سختیهایی که در آموزش دارد، از نظر اینکه میتوانند با هم درس بخوانند و بازی کنند و فعالیتهای فرادرسی انجام بدهند خیلی بهتر است. خیلی خانوادهها این امکان را ندارند اما باز هم میشود با آموزشهای کوچک، مانع رخوت بچهها شد.»
دور بودن بچهها از محیطهای آموزشی فرادرسی قطعاً تأثیرات مهمی بر روح و روان آنها میگذارد. زهرا محمدی، کارشناس و مشاور کودک در این باره این طور میگوید: «بخشی از شخصیت اجتماعی کودکان در ارتباط با همسالانشان شکل میگیرد بنابراین شرکت درکلاسهای هنری و ورزشی، علاوه بر جنبه آموزشی، در شکل گیری شخصیت اجتماعی کودکان هم تأثیر زیادی دارد. در حال حاضر با توجه به اینکه بچهها در مدرسه هم حضور پیدا نمیکنند، این خلأ بیشتر حس میشود. از طرفی نمیتوان انتظار داشت خانوادهها حتی در صورت بازگشایی مراکز آموزشی، اجازه حضور فرزندانشان را در این مجموعهها بدهند و از طرف دیگر این انزوا برای کودکانی که در سنین یادگیری هستند، زیان آور است. در شرایط فعلی به خانوادهها توصیه میشود تا میتوانند به فرزندان خود نزدیک باشند و تلاش کنند فعالیتهای فوق برنامهای برایشان ترتیب دهند. میتوان از کتابها و فیلمهای آموزشی هم استفاده کرد. بهتر است فعالیتهایی انجام دهند که با علاقهمندی فرزندانشان همراستا باشد تا خسته و دلزده نشوند. در هر صورت باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این شرایط ممکن است ماهها ادامه پیدا کند پس با برنامهریزی مناسب تلاش کنیم تا حد ممکن زیانهای ناشی از آن را به حداقل برسانیم.»
پارسال همین موقع زندگی جور دیگری بود، برای همهمان. بچههایی را میدیدیم که شاد و خندان از مدرسه یا آموزشگاهها بیرون میآیند و وجودشان سرشار از شور و انرژی است. حالا انگار سالها از آن روزها گذشته اما آنها تازه اول راه هستند؛ راهی که باید با سلامت جسمی و روحی طی شود و کرونا هر دو را تهدید میکند.
سکوت عربستان دربرابر پیروزی بایدن
زهره صفاری/ «زمان احیا در امریکا فرارسیده است»، این مهمترین وعدهای بود که «جو بایدن» در نخستین سخنرانیاش در جایگاه رئیس جمهوری امریکا خطاب به مردم کشورش داد. اما این تمام آن چیزی نبود که به دل هواداران خوشحال امریکایی و بسیاری از رهبران جهان که از سیاستهای افراطگرایانه «دونالد ترامپ» به ستوه آمده بودند، نشست. رئیس جمهوری منتخب حالا همانطور که خودش نیز بارها گفته تنها نماینده دموکراتها نیست و بهعنوان رئیس جمهوری امریکا برنامههایش را بر وحدت امریکا و بازگرداندن آن به مقام اولی جهان قرار داده است. تأکید او بر اتحاد امریکایی آن هم درست زمانی که «دونالد ترامپ»، سرخورده از شکست با بهانههای نپذیرفتن انتخابات و تحریک طرفدارانش به دنبال تفرقهافکنی در امریکا است، پیام صلح او را در سراسر امریکا و جهان متبلور کرد. بهواقع برنامههای بایدن برای عبور از عصر ترامپ و خروج امریکا از انزوای جهانی، همان نگاهی بود که رهبران جهان را به واکنشی سریع به انتخاب رئیس جمهوری چهل و ششم امریکا واداشت و سیل پیامهای تبریک و استقبال از همکاریهای دوجانبه آتی را به سوی صاحب جدید کاخ سفید روانه کرد. به باور کارشناسان، مسیر متفاوت «بایدن» برای احیای امریکا، به نوعی بازگشت به عقب با حذف چهار سال اخیر و ادامه راهی است که «باراک اوباما» 8 سال پیش از «ترامپ» دنبال میکرد.
مبارزه با کرونا
بدون شک «بایدن» که از 20 ژانویه(اول بهمن) بهطور رسمی وارد کاخ سفید خواهد شد، برنامههایش را بر احیای داخلی امریکا قرار داده است. به طوری که به نوشته «آسوشیتدپرس»، در این راه مبارزه با «کووید19» و بازگشت به سازمان بهداشت جهانی اولویت کارهایش قرار گرفته است. همان اولویتی که از سوی «ترامپ» کوچک شمرده شد و جان بسیاری از امریکاییها را گرفت. او برخلاف سلفش نظرات کارشناسان و پزشکان را ارجح میداند و قرار است امروز (دوشنبه)، دانشمندان و کارشناسان را در نشستی گردهم آورد تا بر توقف جولان این ویروس تسریع بخشد.
نگاه ویژه به طرح بیمهای اوباما
«اوباماکر» یکی از دستاوردهای طلایی دوران اوباما در حوزه بیمه و سلامت بود که با روی کارآمدن «ترامپ» به قهقرا رفت. اما «بایدن» حالا با زبانی دیگر آن طرح را مطرح کرده است: «ما باید یک سیستم درمانی عمومی داشته باشیم که بتواند خدمات بیمهای خصوصی را تکمیل کند.» او بودجه اجرای این طرح را 750 میلیارد دلار برای 10 سال پیشبینی کرده است. گام بعدی او پس از کنترل قیمت دارو متناسب با تورم کشور و ارائه خدمات بیمهای بیشتر به شهروندان امریکایی، دستیابی به پوشش جهانی بیمهای است که قصد دارد طرح آن را به کنگره ارائه کند.
ترمیم ویرانیها در مرزها
«بایدن»، اقدامات ترامپ در حوزه مهاجرت را توهینی بیرحمانه به ارزشهای امریکایی خطاب کرد و متعهد شد که با حفظ قوانین مرزی، ویرانیهای او را آباد میکند. قرار است او قوانین بازدارنده مهاجرتی که بسیاری از کودکان را به مهاجران غیرقانونی بدل میکند به جریان بیندازد و قانون پرداخت هزینههای عمومی ترامپ برای صدور ویزا و اقامت دائم افراد برای اقدامات پزشکی و... را نیز لغو کند.
افزایش مالیات
آنطور که تحلیلگران «بیزینس اینسایدر» معتقدند «بایدن» قرار است مالیاتها را تا 28 درصد افزایش دهد. رقمی که گرچه بالاتر از نرخ فعلی است اما به مراتب کمتر از آن چیزی است که در آغاز دوران ترامپ برقرار بود. اندیشکده «بروکینگز» و بسیاری از مراکز مطالعاتی امریکا این طرح پیشنهادی را زمینهساز افزایش درآمد فدرال تا 2.4 تریلیون دلار در یک دهه آینده اعلام کردهاند. آنچه که در این طرح برای ثروتمندان خوشایند نیست حذف گزینه معافیت مالیاتی کمپانیهای پردرآمدی مانند آمازون و پرداخت مالیات بیشتر کمپانیهای بزرگ است.
تحول در دیوان عالی
به باور تحلیلگران «بلومبرگ»، اکثریت مطلق قضات محافظه کار با انتصاب قاضی «بارت» در دیوان عالی امریکا به دستور ترامپ، گرچه مورد وثوق «بایدن» نیست اما او به جای مقابله با این شرایط، درصدد ایجاد کمیسیونی از کارشناسان برای بازنگری در ساختار دیوان عالی و گزارش آن ظرف 180 روز به رئیس جمهوری را در نظر دارد تا بتواند در این باره تصمیم بگیرد.
محدودیت سلاح
بایدن به عنوان سناتور سالها برای کنترل فروش سلاح از طریق واسطههای مجاز فدرال تلاش کرد و در حالی که تلاشهای او در دوران ترامپ بیاثر شده است، قول داد تا محدودیتهای جدیدی برای تولید و فروش سلاحهای کشنده ایجاد کند. دارندگان سلاح نیز ملزم به رعایت این محدودیتها هستند.
خروج از عصر انزواطلبی
یکی از مهمترین وعدههای «بایدن»، خروج از عصر انزوای امریکا و گسترش روابط جهانی است. گرچه به باور تحلیلگران «فایننشال تایمز»، عبارت «نخست امریکا» اولویت برنامههای رئیس جمهوری منتخب امریکا در چند ماهه ابتدایی را تشکیل میدهد، اما برای نیل به این هدف وعده داده شده، او با چالشهای جدی مانند تقابل با چین، بازگشت به برجام و مذاکره با ایران، از سرگیری روابط با اروپا و همکاری با انگلیس پس از برگزیت روبهرو است. بازسازی روابط با هم پیمانان اروپایی که از سوی ترامپ کنار گذاشته شده بودند، یکی از مسائلی است که «بایدن» تمایل زیادی به آن نشان میدهد. شاید او را با پیشینه ایرلندی اجدادش بتوان پرتمایلترین رئیس جمهوری امریکا به حوزه آتلانتیک لقب داد و به همین دلیل اقبال زیادی به ترمیم روابط با اتحادیه اروپا و همکاری با ناتو دارد. او اما یکی از مخالفان سرسخت برگزیت است و گرچه همکاری با انگلیس در چارچوب اتحادیه اروپا برایش راحتتر است، مجبور به پذیرش شرایط خواهد بود. در مقابل رویکرد او به روسیه آنطور که وعده داده چندان دست و دلبازانه به نظر نمیرسد و نباید انتظار نرمش زیادی از او در قبال کرملین داشت. در عین حال او به آغاز مذاکرات با مسکو درباره تمدید پیمان کاهش تسلیحات هستهای (نیواستارت) تأکید زیادی دارد.
نگاه «بایدن» به خاورمیانه برخلاف «ترامپ» به نوعی تغییر ساختار روابط با این منطقه است. به طوری که او در برنامههایش در حالی که بازگشت به برجام در صورت متعهد ماندن تهران به تعهدات کنترل هستهای را وعده داده است اما نگاهش به عربستان سعودی به عنوان کشوری طرد شده توسط امریکا است و به بازنگری روابط با خاندان سعودی میاندیشد. اگر ایران برای بازگشت به مذاکرات شرط برداشتن تحریمهای ترامپ را بگذارد، احتمال توقف فروش تسلیحاتی به عربستان، کشورهای حوزه خلیج فارس را مشوش خواهد کرد. در عین حال امارات نیز که به تازگی با پشتیبانی امریکا روابطش با اسرائیل را آغاز کرده، با روی کار آمدن بایدن و آغاز مذاکرات با ایران شرایط دشواری خواهد داشت. همچنین رئیس جمهوری منتخب امریکا درصدد پایان نبردهای ناتمام امریکا در خاورمیانه و تغییری ریشهای در همپیمانان منطقهای است. سرخوردگی «نتانیاهو» از پیروزی نامزد دموکراتها، صحتی بر لرزان شدن جولان رژیم صهیونیستی و تحقق خواستههای بلندپروازانهاش بود. چراکه گرچه «بایدن» تمایلی به جابهجایی سفارت خود از بیتالمقدس ندارد و برای حل بحران دو دولتی در سرزمینهای اشغالی نیز برنامهای ارائه نکرده است.
دیگر مقصد مهم «بایدن» در تحقق سیاست خارجی مطلوبش، موضع او در قبال چین است. یکی از مشاوران او اولویتهای سیاست خارجی «بایدن» را «چین، چین، چین، روسیه» اعلام کرد. بنابراین تیم بایدن به دنبال سیاست خارجی هستند که در آن نگاه به چین با نگرانی بیشتری نسبت به زمان اوباما دنبال میشود. اما هنوز مشخص نیست «بایدن» از ترکیب همکاریهای دوجانبه، رقابت و تقابل چگونه برای رویارویی با رقیب قدرتمندش بهره خواهد گرفت.
بــــرش
سکوت معنادار برخی کشورها به برد «بایدن»
گروه جهان/ پس از اعلام پیروزی «جو بایدن» در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و شکست قطعی «دونالد ترامپ»، بسیاری از رهبران جهان به این برد واکنش نشان داده و پیامهای تبریک یا تمایل به مذاکره و همکاری را برای رئیس جمهور منتخب ارسال کردند اما در این میان شماری از کشورها که در جرگه همپیمانان و مخالفان ترامپ قرار میگرفتند، همچنان سیاست سکوت اتخاذ کردند که به باور کارشناسان تحلیلهای متفاوتی نسبت به آن اعلام شده است. به گزارش «الجزیره»، علاوه بر رؤسای جمهوری روسیه و چین، دولتهای ترکیه، برزیل و عربستان سعودی نیز همچنان از ارسال پیام خودداری کردهاند و «آندرس مانوئل لوپز»، رئیس جمهور مکزیک نیز تبریک پیروزی را به حل مشکلات قانونی کشورش وابسته کرده است. دراین بین اما «نتانیاهو» با شکست «ترامپ» حامی مهمی را در کاخ سفید از دست داده و این ناراحتی در پیام او به «بایدن» ملموس است. او در پیام خود در حالی که به تداوم همکاریها با کاخ سفید تأکید داشت، از «دونالد ترامپ» نیز به عنوان یک دوست قدردانی کرد.
این ما و این فرجام شوم مثلث <ب>
انتخاب جو بایدن نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری امریکا یک وجه کارزار امریکایی برای جابهجایی قدرت است و وجه دیگر آن که برای ایرانیها شاید بیشتر مورد توجه بوده، رفتن دونالد ترامپ بانی سیاست فشار حداکثری از کاخ سفید است. او جنگ اقتصادی بیسابقهای را علیه کشورمان به راه انداخت تا جایی که دامنه تحریمها را به دارو و اقلام بشردوستانه هم رساند آنهم در شرایطی که جامعه ایران هم همانند بسیاری از دیگر کشورها درگیر مقابله با ویروس همهگیر کرونا بود. با این حال این جنگ به راه افتاده، تنها در حوزه اقتصادی محدود نماند و عملیات روانی و تبلیغات سوء علیه ایران با هدف تغییر نظام را نیز به همراه داشت و برخی رؤیای «تابستان داغ» را برای ایران در سر پروراندند. دونالد ترامپ که رهبری جبهه دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران را عهدهدار شد، اپوزیسیون خارجنشین از یکسو و برخی رقبای منطقهای هم از سوی دیگر فرصت را مغتنم دانستند تا از هرگونه تلاشی برای کامیابی ترامپ در تحقق برنامه هایش علیه ایران دریغ نکنند. برخی کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی که تلاشهایشان برای ناکام گذاشتن امضای توافق هستهای راه به جایی نبرده بود، حالا با میدانداری ترامپ اعتماد به نفس دوبارهای پیدا کرده بودند.
چندی پیش محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان این بدخواهان نظام و ملت ایران را که در حکم اهرمهای فشار به ترامپ بودند با عنوان «مثلث ب» شامل جان بولتون مشاور وقت امنیت ملی امریکا، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی یاد کرد. اگر چه یکی از اضلاع این مثلث یعنی بولتون خیلی زودتر از آنچه تصور میشد به این واقعیت رسید که رؤیای تابستان داغ برای ایران سرابی بیش نبوده و از قطار تندروهای امریکایی کنار گذاشته شد، اما دو ضلع دیگر برای توفیق در برنامههای ضد ایرانی دونالد ترامپ و پیروزی مجدد او در انتخابات ریاست جمهوری سنگ تمام گذاشتند. آنها در نهایت نقش برگ برنده ترامپ را هم بازی کردند و در اوج تبلیغات انتخابات طرح عادیسازی روابط را نیز روی دایره ریختند به این امید که پای دموکراتها به کاخ سفید باز نشود و در حقیقت موی دماغ آنها برای رؤیاپردازیهایشان نشود. حالا به نظر میرسد پیروزی بایدن همچون آب سردی است که بر سر عربستان و رژیم صهیونیستی ریخته شده است. آنچه رسانهها در تحلیلهای خود از مواجهه کشورهای مختلف با انتخابات امریکا روایت میکنند، یک سرفصل یا محور مشترک دارد؛ نگرانی تلآویو و ریاض! اگر چه هنوز به صورت روشن مشخص نیست بایدن چه رویکردها و سیاستهایی را در قبال منطقه خاورمیانه اتخاذ کند اما آنچه قابل پیشبینی است اینکه میدان فراخ ترکتازی این دو ضلع مثلث شوم ضد ایرانی محدود و محدودتر خواهد شد. چنانکه مقاماتی از هر دو کشور نسبت به بازگشت بایدن به برجام با هر کیفیتی اظهار نگرانی کردهاند. به نظر نمیرسد جو بایدن و دموکراتها نسبت به تکرار اتفاقی همچون قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد عربستانی همان سیاست لاپوشانی ترامپ را در پیش بگیرند. روزنامه «جروزالم پست» گزارش داده که هزاران معترض به سیاستهای بنیامین نتانیاهو در مرکز قدس پیروزی بایدن در انتخابات را جشن گرفتند و تأکید کردند که «امریکا توانست از دست ترامپ خلاص شود و اکنون نوبت اسرائیل است که همین کار را با نتانیاهو بکند.» حالا در پایان کارزار انتخاباتی امریکا و آنچه مرتبط با ایران است آنکه یک طرف خوش رقصیها و خدمات بن سلمان و نتانیاهو به کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه ایران بود و یک طرف مقاومت مردم کشورمان و دیپلماسی هوشمندانه تهران. ما ایرانیها امروز فارغ از آنکه جو بایدن چه سیاستی را در قبال ایران پیش بگیرد، به مقاومت خود میبالیم و همچون بسیاری از مردم جهان خرسند هستیم از رفتن ترامپ و در نقطه مقابل بدخواهان ایران و ایرانی هستند که همه رشتههای خود را پنبه میبینند و در سوگ آن همه هزینههای بیهودهای هستند که خرج دشمنی با مردم ایران کردند.
کارشناسان اقتصادی به «ایران» پاسخ دادند
سمت و سوی اقتصاد
همراه با یادداشت هایی از مجیدرضا حریری ، سید مرتضی افقه ، علی شمس اردکانی و میثم موسایی
حباب های بازار ارز ترکید
8و10
گفت وگوی «ایران» با رئیس کل بانک مرکزی درباره تحولات اقتصادی
حرکت بازار ارز به سمت نرخ تعادلی
■دست بانک مرکزی برای مدیریت بازار بسیط تر خواهد شد
■تصمیمی برای تغییر در نرخهای سود بانکی نداریم
■ثبات بازارارز بیش از گذشته نمود پیدا خواهد کرد
■فشارهای تورمی تقلیل می یابد
گروه اقتصادی | اقتصاد ایران در سالها و بخصوص ماههای اخیر تحت تأثیر متغیرهای بیرونی قرار داشته و روزهای دشواری را پشت سر گذاشته است. از اواخر سال گذشته در کنار تحریمهای بی سابقه امریکا علیه ایران، شیوع کرونا نیز فشار زیادی بر شاخصهای اقتصادی وارد کرد. بر همین اساس در این مدت نرخ ارز و به دنبال آن نرخ تورم با رشد همراه شد.
اما به نظر میرسد وضعیت اقتصادی ایران درحال تغییر است. در همین خصوص عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی در گفتوگو با «ایران»، چشمانداز مهمترین متغیرهای اقتصاد ایران را ترسیم میکند. براساس گفتههای رئیس شورای پول و اعتبار، همان گونه که از هفتههای قبل پیشبینی میشد، نرخ ارز وارد مرحله نزولی خود شده است و آثار فشار حداکثری متغیرهای بر آن رو به محو شدن است. همتی همچنین از نزولی شدن شاخص قیمت مصرفکننده در ماههای پیش رو خبر میدهد. برآیند گفتههای رئیس کل بانک مرکزی نشان میدهد که روزهای دشوار بتدریج رو به پایان است.
آقای دکتر تحولات اخیر در بازار ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟
من در مصاحبهای در روز ۲۳ مهرماه امسال اعلام کردم، فشار حداکثری در روزهای پایانی خود است و براین نکته پافشاری کردم که ریسک بازار ارز بسیار بالاست و از مردم خواستم که به بازار وارد نشوند. الان پس از سه هفته شاهد کاهش چشمگیر نرخ در بازار هستیم. نرخ ارز متأثر از ریسکهای غیراقتصادی به میزان زیادی از سطح تعادلی خود خارج شده بود و برای من مشخص بود که با چشمانداز رفع موانع، اثر متغیرهای غیراقتصادی بر قیمت ارز، تقلیل یافته و نرخ مبتنی بر عوامل پایهای اقتصاد خواهد شد. بانک مرکزی اجازه خواهد داد تا انتظارات مثبتی که اکنون وجود دارد و موجب خلق روند نزولی شده است، کاملاً تخلیه شود. درعین حال که معتقدیم با کاهش ریسکهای برونزا و تعیین نرخ ارز بر مبنای متغیرهای اقتصادی، دست بانک مرکزی برای مدیریت بازار بسیط تر خواهد شد و در نتیجه ثبات بازار بیش از گذشته نمود پیدا خواهد کرد.
در چند روز اخیر اخباری مبنی بر تغییر نرخ سود نیز در رسانهها منتشر شده است. البته برخی از خبرها به افزایش و برخی به کاهش این نرخ اشاره داشتهاند. آیا بانک مرکزی تصمیم تازه ای در این خصوص گرفته است؟
همین که این اخبار متناقض است نشان دهنده شایعه بودن آنهاست. واقعیت آن است، بانک مرکزی با تغییر چارچوب سیاستگذاری پولی خود بر آن شد تا با تعریف کریدور نرخ که کف آن نرخ سپردهگذاری سیستم بانکی نزد بانک مرکزی و سقف آن نرخ اعتبارگیری بانکها از بانک مرکزی است، نرخ سود بین بانکی را در این کریدور قرار دهد و با اثرگذاری بر این نرخ، سیاست پولی خود را تنظیم کند. ما اکنون در بانک مرکزی با رصد مداوم تورم، تحولات بازارهای دارایی و دیگر متغیرهای کلان اقتصادی، نسبت به تعیین نرخهای کریدور و نرخ هدف که در درون کریدور تعیین میشود و نرخ بهره بین بانکی را به سمت آن سوق میدهیم، تصمیمگیری میکنیم و تأکید میکنم درحال حاضر با وجود تعادل در ریسکهای مثبت و منفی اقتصاد ملی، تصمیمی برای تغییر در نرخها نداریم.
البته فراموش نکنیم که سیاست پولی ذاتاً برای افق کوتاه مدت و برای تعدیل چرخههای تجاری به کار میرود و بانک مرکزی باید به شکل واکنش سریع عمل کند و نشان دهد که میتواند بخوبی و به فوریت ریسکها را شناسایی و نسبت به آنها پاسخ دهد. از این رو، نباید از بانک مرکزی انتظار داشت که همیشه در را روی یک پاشنه بچرخاند و اتفاقاً هر چه واکنشهای سیاستگذار به ریسکها بیشتر باشد، نشان دهنده کارآمدی آن است.
نکته دیگری که باید بدان اشاره کنم، آن است که با تعریف چارچوب جدید سیاستگذاری پولی، بانک مرکزی عملیات بازار باز را برای جهت دهی نرخ بین بانکی به سمت نرخ هدف آغاز کرد. این ابزار دههها در بانکهای مرکزی دنیا وجود داشته که در دوره اینجانب در بانک مرکزی ایران عملیاتی شد. در هفتههای اخیر نیز بانک مرکزی توافق بازخرید را برای تزریق مدت دار نقدینگی مورد نیاز بازار بینبانکی معرفی کرده است. این قرارداد تازه موجب انعطاف پذیری بیشتر برای مدیریت نقدینگی، نرخ سود و همچنین سیگنالدهی به بازار نسبت به موضع سیاست پولی میشود.
مسأله دیگری که در بانکهای مرکزی دنیا وجود دارد شفافیت در سیاستگذاری است، بانک مرکزی در این راستا چه اقدامی انجام داده است؟
در چارچوب جدید سیاست پولی، بانک مرکزی شفافیت را سرلوحه کار خود قرار داده است. کلیه اقدامات مربوط به سیاست پولی و عملیات بازار باز به سرعت از طریق اطلاعیههایی در وبسایت بانک مرکزی منتشر میشود و به اطلاع مردم رسانده میشود. از سوی دیگر ما تمام تلاش خود را میکنیم تا یک سیاست ارتباطی مستحکم را با مردم و عاملان بازار داشته باشیم و موضع سیاستی خود را به شکل سریع و شفاف در اختیار مخاطبان بگذاریم.
روند تورم را در ماههای آتی چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت آن است که امسال شوکهای متعددی به اقتصاد کلان وارد شد مانند کرونا، کاهش صادرات نفتی، جهش انتظارات تورمی که این عوامل باعث شد تا روند تورم صعودی شود. اما با وجود کاهش ریسکها در محیط بینالملل و انتظار ثبات در بازارهای دارایی، پیشبینی میشود که در ماههای آتی شاخصهای قیمتی نیز به تبع آن وضعیت باثباتتری داشته باشند و فشارهای تورمی که مردم عزیز ما در این ماهها متحمل شدند، تقلیل یابد.
■تصمیمی برای تغییر در نرخهای سود بانکی نداریم
■ثبات بازارارز بیش از گذشته نمود پیدا خواهد کرد
■فشارهای تورمی تقلیل می یابد
گروه اقتصادی | اقتصاد ایران در سالها و بخصوص ماههای اخیر تحت تأثیر متغیرهای بیرونی قرار داشته و روزهای دشواری را پشت سر گذاشته است. از اواخر سال گذشته در کنار تحریمهای بی سابقه امریکا علیه ایران، شیوع کرونا نیز فشار زیادی بر شاخصهای اقتصادی وارد کرد. بر همین اساس در این مدت نرخ ارز و به دنبال آن نرخ تورم با رشد همراه شد.
اما به نظر میرسد وضعیت اقتصادی ایران درحال تغییر است. در همین خصوص عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی در گفتوگو با «ایران»، چشمانداز مهمترین متغیرهای اقتصاد ایران را ترسیم میکند. براساس گفتههای رئیس شورای پول و اعتبار، همان گونه که از هفتههای قبل پیشبینی میشد، نرخ ارز وارد مرحله نزولی خود شده است و آثار فشار حداکثری متغیرهای بر آن رو به محو شدن است. همتی همچنین از نزولی شدن شاخص قیمت مصرفکننده در ماههای پیش رو خبر میدهد. برآیند گفتههای رئیس کل بانک مرکزی نشان میدهد که روزهای دشوار بتدریج رو به پایان است.
آقای دکتر تحولات اخیر در بازار ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟
من در مصاحبهای در روز ۲۳ مهرماه امسال اعلام کردم، فشار حداکثری در روزهای پایانی خود است و براین نکته پافشاری کردم که ریسک بازار ارز بسیار بالاست و از مردم خواستم که به بازار وارد نشوند. الان پس از سه هفته شاهد کاهش چشمگیر نرخ در بازار هستیم. نرخ ارز متأثر از ریسکهای غیراقتصادی به میزان زیادی از سطح تعادلی خود خارج شده بود و برای من مشخص بود که با چشمانداز رفع موانع، اثر متغیرهای غیراقتصادی بر قیمت ارز، تقلیل یافته و نرخ مبتنی بر عوامل پایهای اقتصاد خواهد شد. بانک مرکزی اجازه خواهد داد تا انتظارات مثبتی که اکنون وجود دارد و موجب خلق روند نزولی شده است، کاملاً تخلیه شود. درعین حال که معتقدیم با کاهش ریسکهای برونزا و تعیین نرخ ارز بر مبنای متغیرهای اقتصادی، دست بانک مرکزی برای مدیریت بازار بسیط تر خواهد شد و در نتیجه ثبات بازار بیش از گذشته نمود پیدا خواهد کرد.
در چند روز اخیر اخباری مبنی بر تغییر نرخ سود نیز در رسانهها منتشر شده است. البته برخی از خبرها به افزایش و برخی به کاهش این نرخ اشاره داشتهاند. آیا بانک مرکزی تصمیم تازه ای در این خصوص گرفته است؟
همین که این اخبار متناقض است نشان دهنده شایعه بودن آنهاست. واقعیت آن است، بانک مرکزی با تغییر چارچوب سیاستگذاری پولی خود بر آن شد تا با تعریف کریدور نرخ که کف آن نرخ سپردهگذاری سیستم بانکی نزد بانک مرکزی و سقف آن نرخ اعتبارگیری بانکها از بانک مرکزی است، نرخ سود بین بانکی را در این کریدور قرار دهد و با اثرگذاری بر این نرخ، سیاست پولی خود را تنظیم کند. ما اکنون در بانک مرکزی با رصد مداوم تورم، تحولات بازارهای دارایی و دیگر متغیرهای کلان اقتصادی، نسبت به تعیین نرخهای کریدور و نرخ هدف که در درون کریدور تعیین میشود و نرخ بهره بین بانکی را به سمت آن سوق میدهیم، تصمیمگیری میکنیم و تأکید میکنم درحال حاضر با وجود تعادل در ریسکهای مثبت و منفی اقتصاد ملی، تصمیمی برای تغییر در نرخها نداریم.
البته فراموش نکنیم که سیاست پولی ذاتاً برای افق کوتاه مدت و برای تعدیل چرخههای تجاری به کار میرود و بانک مرکزی باید به شکل واکنش سریع عمل کند و نشان دهد که میتواند بخوبی و به فوریت ریسکها را شناسایی و نسبت به آنها پاسخ دهد. از این رو، نباید از بانک مرکزی انتظار داشت که همیشه در را روی یک پاشنه بچرخاند و اتفاقاً هر چه واکنشهای سیاستگذار به ریسکها بیشتر باشد، نشان دهنده کارآمدی آن است.
نکته دیگری که باید بدان اشاره کنم، آن است که با تعریف چارچوب جدید سیاستگذاری پولی، بانک مرکزی عملیات بازار باز را برای جهت دهی نرخ بین بانکی به سمت نرخ هدف آغاز کرد. این ابزار دههها در بانکهای مرکزی دنیا وجود داشته که در دوره اینجانب در بانک مرکزی ایران عملیاتی شد. در هفتههای اخیر نیز بانک مرکزی توافق بازخرید را برای تزریق مدت دار نقدینگی مورد نیاز بازار بینبانکی معرفی کرده است. این قرارداد تازه موجب انعطاف پذیری بیشتر برای مدیریت نقدینگی، نرخ سود و همچنین سیگنالدهی به بازار نسبت به موضع سیاست پولی میشود.
مسأله دیگری که در بانکهای مرکزی دنیا وجود دارد شفافیت در سیاستگذاری است، بانک مرکزی در این راستا چه اقدامی انجام داده است؟
در چارچوب جدید سیاست پولی، بانک مرکزی شفافیت را سرلوحه کار خود قرار داده است. کلیه اقدامات مربوط به سیاست پولی و عملیات بازار باز به سرعت از طریق اطلاعیههایی در وبسایت بانک مرکزی منتشر میشود و به اطلاع مردم رسانده میشود. از سوی دیگر ما تمام تلاش خود را میکنیم تا یک سیاست ارتباطی مستحکم را با مردم و عاملان بازار داشته باشیم و موضع سیاستی خود را به شکل سریع و شفاف در اختیار مخاطبان بگذاریم.
روند تورم را در ماههای آتی چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت آن است که امسال شوکهای متعددی به اقتصاد کلان وارد شد مانند کرونا، کاهش صادرات نفتی، جهش انتظارات تورمی که این عوامل باعث شد تا روند تورم صعودی شود. اما با وجود کاهش ریسکها در محیط بینالملل و انتظار ثبات در بازارهای دارایی، پیشبینی میشود که در ماههای آتی شاخصهای قیمتی نیز به تبع آن وضعیت باثباتتری داشته باشند و فشارهای تورمی که مردم عزیز ما در این ماهها متحمل شدند، تقلیل یابد.
ششمین شانس مجیدی برای اسکار
<خورشید> نماینده ایران برای رقابت در جایزه جهانی سینما
نرگس عاشوری
خبرنگار
انتظار برای معرفی نماینده ایران به نود و سومین دوره جوایز اسکار در نهایت با معرفی فیلم مجید مجیدی به اتمام رسید و از سوی هیأت انتخاب فیلم ایرانی، «خورشید» برای رقابت در بخش بهترین فیلم بلند بینالمللی انتخاب شد.
«درخت گردو» و «یلدا» رقبای ایرانی «خورشید»
هر ساله در روزهای منتهی به مهلت تحویل فیلمها (دهه نخست مهرماه) به دفتر آکادمی اسکار برای حضور در بخش فیلم بلند بینالمللی (با نام قبلی فیلم خارجیزبان)، هیأتی متشکل از سینماگران برای بررسی بهترین گزینه برای حضور در این رقابت تشکیل میشد امسال اما با شیوع کرونا با مهلت مضاعف دو ماهه، کشورها فرصت داشتند تا اول دسامبر (یازدهم آذر) گزینه نهاییشان را برای اسکار معرفی کنند. براساس اطلاعات ارائه شده از سوی روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، هیأت انتخاب این دوره از میان ۹۰ فیلم اکران شده ایرانی به فهرست متشکل از ۱۲ فیلم رسیده و پس از رأیگیری و تجمیع نظرات، از میان ۳ فیلم «خورشید» ساخته مجید مجیدی، «درخت گردو» ساخته محمدحسین مهدویان و «یلدا» ساخته مسعود بخشی، فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی به عنوان گزینه نهایی انتخاب شده است. فیلمهای «جهان با من برقص» (سروش صحت)، «خانه پدری» (کیانوش عیاری)، «شنای پروانه» (محمد کارت)، «روزهای نارنجی» (آرش لاهوتی)، «تومان» (مرتضی فرشباف)، «مسخره باز» (همایون غنیزاده)، «مردن در آب مطهر» (نوید محمودی)، «کشتارگاه» (عباس امینی) و «حمال طلا» (تورج اصلانی) دیگر فیلمهایی هستند که در فهرست اولیه هیأت انتخاب حضور داشتند.
آنطور که رائد فریدزاده، دبیر شورای بینالملل و معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی به «ایران» میگوید فارغ از شایستگیهای کیفی، سوابق تأثیرگذار در مجامع جهانی، بازخوردهای مثبت بینالمللی و برخورداری از پخشکننده بینالمللی که در زمان اکران در ایالات متحده، مساعی خود را بهخوبی جهت دیده شدن فیلم به انجام رساند و سابقه حضور بینالمللی فیلمساز، از امتیازهای «خورشید» برای انتخاب بوده است. سلولویید دریمز (Celluloid Dreams) پخشکننده بینالمللی این فیلم است. این شرکت پخش سینمایی فرانسوی که در پاریس و لندن مستقر است قبلاً پخش فیلم «بدوک» مجیدی را برعهده داشته است. «خورشید» اولین نمایش بینالمللی خود را در بخش رقابتی هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز تجربه کرد و در نهایت روحالله زمانی توانست جایزه مارچلو ماسترویانی ویژه بهترین بازیگران نوظهور جشنواره را از آن خود کند. مجیدی برای ساخت فیلم جدیدش جایزه جنبی فانوس جادویی انجمن ملی C.G.S را نیز از جشنواره ونیز دریافت کرد و در ادامه حضورهای بینالمللی خود به چندین جشنواره از جمله جشنواره فیلم رم ایتالیا، استکهلم سوئد و جشنواره فیلم لیدز انگلستان نیز دعوت شده است.
جای خالی «جنایت بیدقت» و «دشت خاموش»
«خورشید» در حالی به عنوان بیست و ششمین نماینده سینمای ایران در اسکار معرفی میشود که دیگر رقبای این فیلم در گمانهزنیهای رسانهای یعنی «جنایت بیدقت» شهرام مکری و «دشت خاموش» احمد بهرامی حتی در فهرست ابتدایی هیأت انتخاب جایی نداشته است. اکران حداقل یک هفتهای فیلم در فاصله زمانی اول اکتبر ۲۰۱۹ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰ (۹ مهر ۱۳۹۸ تا ۱۱ دی ۱۳۹۹) اولین شرط برای حضور فیلمها در لیست ابتدایی بوده است. غیبت این دو فیلم در شرایطی که انتظار میرفت با اکران محدود یک هفتهای این فرصت برای آنها هم فراهم شود، سؤال دیگر ما از سخنگوی هیأت انتخاب فیلمهای ایرانی است. فریدزاده میگوید: «هر ساله لیست تأیید شده معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی مبنای قضاوت ما قرار میگیرد. این لیست شامل فیلمهایی است که پروانه نمایش دریافت کردهاند و تاریخ اکرانشان در آن برهه زمانی مشخص ثبت شده است. امسال 90 فیلم معرفی و مورد بررسی قرار گرفت که به فهرست 12 فیلم و در نهایت به سه گزینه نهایی و انتخاب فیلم اصلی رسید. این دو فیلم (جنایت بیدقت و دشت خاموش) در لیست ارائه شده از سوی سازمان سینمایی قرار نداشت و مشمول داوری قرار نگرفت.»
بر خلاف رسم معمول چند سال اخیر، امسال پروسه اطلاعرسانی درباره معرفی فیلم منتخب متفاوت بود؛ نه از معرفی هیأت انتخاب خبری بود و نه از لیست 12 گانه اولیه و رسیدن به سه فیلم لیست نهایی. به گفته فریدزاده اتخاذ این رویه طبق خواسته هیأت انتخاب بوده است: «ترجیح داده شد بعد از قطعی شدن نتیجه، فرآیند انتخاب در قالب یک خبر اطلاعرسانی شود.» او معرفی نشدن هیأت انتخاب را هم برای پرهیز از هرگونه تأثیری در داوری عنوان میکند: «معمولاً وقتی هیأت انتخاب معرفی میشوند ممکن است در صنوف سینمایی توقعات و انتظاراتی از اعضا ایجاد شود. تلاش کردیم فشاری روی اعضا نباشد و با فراغ بال فرآیند گزینش طی شود.»
از تمامیت سینما دفاع کردیم
فارغ از انتخاب فیلم، هر ساله بحث و نظرهایی درباره واگذاری این مسئولیت به خانه سینما مطرح میشود. بنیاد سینمایی فارابی در تعامل مستقیم با سازمان سینمایی و خانه سینما پیگیری این امر را بر عهده دارد و با حضور معاون بینالملل این بنیاد و هشت چهره پیشنهاد شده از سوی خانه سینما که در داوری فیلمها ذینفع محسوب نمیشوند، نماینده سینمای ایران را معرفی میکنند.
محمدعلی نجفی یکی از 8 عضو پیشنهاد شده از سوی خانه سینماست که در کنار سیدجمال ساداتیان (تهیهکننده)، آتیلا پسیانی (بازیگر)، کمال تبریزی (کارگردان)، سیدمحمد داودی (فیلمبردار)، نرگس آبیار (کارگردان)، فرهاد توحیدی (فیلمنامهنویس) و آنتونیا شرکاء (منتقد) با دبیری رائد فریدزاده وظیفه انتخاب نماینده سینمای ایران در اسکار را برعهده داشته است.
محمدعلی نجفی درباره صلاحیت خانه سینما یا فارابی برای تصمیمگیری در این باره میگوید: «از نظر آکادمی اسکار هیأت داوران حتماً باید عضو خانه سینما باشند. چرا که خانه سینما تنها نهادی است که با سینمای حرفهای طرف است و نه سینمای دولتی و منافع هیچ ارگان دولتی در آن مطرح نیست. الان هم 8 عضو هیأت انتخاب طبق پیشنهاد خانه سینماست و از بین صنوف مختلف انتخاب شده است.»
رئیس هیأت مدیره خانه سینما در پاسخ به این سؤال که تا چه میزان از منافع تمام فیلمها در این داوری دفاع شده است، به مؤلفههایی چون حضور بینالمللی، پخشکننده فعال و مهمتر از همه شرط اکران به عنوان ملاک داوری اشاره کرده و در توضیحات تکمیلی میافزاید: «فکر نکنید نسبت به فیلمها بیتفاوت بودیم. یکی از انتخابهای خود من «خانه پدری» کیانوش عیاری بود؛ اما آیا این فیلم تمام مؤلفههایی که به آن اشاره شد را دارد؟»
نجفی درباره فیلمهایی که تا موعد مقرر یعنی 11 دیماه فرصت اکران داشتهاند اما در لیست اولیه قرار نگرفتهاند، توضیح میدهد: «بله یکی از شرایط، اکران فیلم تا پایان دسامبر است اما ما نهایتاً تا اول دسامبر فرصت معرفی داشتیم. ضمن اینکه آماده کردن فیلم برای ارسال، نیاز به پروسه زمانی دارد. خانه سینما و فارابی با این دست محدودیتها هم مواجه بود.»
این فیلمساز به پرسش درباره پیشبینیاش از شانس حضور «خورشید» در میان فهرست نهایی اسکار پاسخ میدهد: «نه صلاحیت دارم و نه علم غیب اما طبق مشخصات کلی «خورشید» این قابلیت را دارد که در فهرست کوتاه 5 فیلم نهایی قرار بگیرد.»
به معیارهای موفقیت فکر کنیم، نه علایقمان
«با چه هدفی میخواهیم در رقابتهای اسکار شرکت کنیم؟» هوشنگ گلمکانی منتقد پیشکسوت سینما و سردبیر مجله فیلم با طرح این پرسش میگوید اگر هدفمان موفقیت در این رقابت است باید فارغ از اینکه چه فیلمی را دوست داریم یا نداریم به معیارهای موفقیت فکر کنیم، نه علایقمان: «حضور موفق بینالمللی، دریافت نقدها و بازخوردهای مثبت و مهمتر از همه داشتن پخش کننده فعال بینالمللی و آشنا به فضای تبلیغات شرط است. بر اساس این مؤلفهها هر کدام از فیلمها وزن بیشتری داشت گزینه بهتری برای نمایندگی در اسکار است.» او میگوید: «برای قضاوت درباره عملکرد هیأت انتخاب باید فیلمها را با تمام این مؤلفهها بررسی کرد. چون شناخت کاملی از وضعیت فیلمها ندارم نمیتوانم اظهارنظر کنم» این منتقد قدیمی سینما همه پیشبینیها درباره اینکه آیا فیلم بر هیأت داوری اسکار تأثیرگذار است را حدس و گمان میداند: «در ادوار مختلف فیلمهای برگزیده بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان و حتی فیلمهای امریکایی آنقدر متنوع بوده که اصلاً نمیشود فرمول و قاعده مشخصی تعیین کرد.»
فهرست نامزدهای نهایی اسکار ۲۰۲۱ روز ۱۵ مارس (۲۵ اسفند) اعلام میشود؛ همان فهرست کوتاه 5 فیلم نهایی که سینمای ایران در سال ۱۹۹۸ برای اولین بار با «بچههای آسمان» در جمع نامزدهایش قرار گرفت و در نهایت رقابت را به «زندگی زیباست» ساخته روبرتو بنینی واگذار کرد و دوبار هم با اصغر فرهادی و «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده»اش (2001 و 2016) فاتح شد و برای سینمای ایران اعتبار کسب کرد. البته پیش از آن، طبق روال هر ساله 10 فیلم فهرست کوتاه نامزدهای بخش فیلم بلند بینالمللی معرفی میشود. حال باید تا آن زمان منتظر ماند و دید مجیدی که حالا پس از «بچههای آسمان»، «رنگ خدا»، «باران»، «آواز کنجشگها» و «محمد رسولالله» برای ششمین بار با «خورشید» شانس رقابت برای حضور در این رویداد سینمایی را مییابد مجوز حضور در مراسم پایانی نود و سومین دوره جوایز سینمایی اسکار را در ۲۵ آوریل ۲۰۲۱ (۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰) خواهد یافت.
خبرنگار
انتظار برای معرفی نماینده ایران به نود و سومین دوره جوایز اسکار در نهایت با معرفی فیلم مجید مجیدی به اتمام رسید و از سوی هیأت انتخاب فیلم ایرانی، «خورشید» برای رقابت در بخش بهترین فیلم بلند بینالمللی انتخاب شد.
«درخت گردو» و «یلدا» رقبای ایرانی «خورشید»
هر ساله در روزهای منتهی به مهلت تحویل فیلمها (دهه نخست مهرماه) به دفتر آکادمی اسکار برای حضور در بخش فیلم بلند بینالمللی (با نام قبلی فیلم خارجیزبان)، هیأتی متشکل از سینماگران برای بررسی بهترین گزینه برای حضور در این رقابت تشکیل میشد امسال اما با شیوع کرونا با مهلت مضاعف دو ماهه، کشورها فرصت داشتند تا اول دسامبر (یازدهم آذر) گزینه نهاییشان را برای اسکار معرفی کنند. براساس اطلاعات ارائه شده از سوی روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، هیأت انتخاب این دوره از میان ۹۰ فیلم اکران شده ایرانی به فهرست متشکل از ۱۲ فیلم رسیده و پس از رأیگیری و تجمیع نظرات، از میان ۳ فیلم «خورشید» ساخته مجید مجیدی، «درخت گردو» ساخته محمدحسین مهدویان و «یلدا» ساخته مسعود بخشی، فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی به عنوان گزینه نهایی انتخاب شده است. فیلمهای «جهان با من برقص» (سروش صحت)، «خانه پدری» (کیانوش عیاری)، «شنای پروانه» (محمد کارت)، «روزهای نارنجی» (آرش لاهوتی)، «تومان» (مرتضی فرشباف)، «مسخره باز» (همایون غنیزاده)، «مردن در آب مطهر» (نوید محمودی)، «کشتارگاه» (عباس امینی) و «حمال طلا» (تورج اصلانی) دیگر فیلمهایی هستند که در فهرست اولیه هیأت انتخاب حضور داشتند.
آنطور که رائد فریدزاده، دبیر شورای بینالملل و معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی به «ایران» میگوید فارغ از شایستگیهای کیفی، سوابق تأثیرگذار در مجامع جهانی، بازخوردهای مثبت بینالمللی و برخورداری از پخشکننده بینالمللی که در زمان اکران در ایالات متحده، مساعی خود را بهخوبی جهت دیده شدن فیلم به انجام رساند و سابقه حضور بینالمللی فیلمساز، از امتیازهای «خورشید» برای انتخاب بوده است. سلولویید دریمز (Celluloid Dreams) پخشکننده بینالمللی این فیلم است. این شرکت پخش سینمایی فرانسوی که در پاریس و لندن مستقر است قبلاً پخش فیلم «بدوک» مجیدی را برعهده داشته است. «خورشید» اولین نمایش بینالمللی خود را در بخش رقابتی هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز تجربه کرد و در نهایت روحالله زمانی توانست جایزه مارچلو ماسترویانی ویژه بهترین بازیگران نوظهور جشنواره را از آن خود کند. مجیدی برای ساخت فیلم جدیدش جایزه جنبی فانوس جادویی انجمن ملی C.G.S را نیز از جشنواره ونیز دریافت کرد و در ادامه حضورهای بینالمللی خود به چندین جشنواره از جمله جشنواره فیلم رم ایتالیا، استکهلم سوئد و جشنواره فیلم لیدز انگلستان نیز دعوت شده است.
جای خالی «جنایت بیدقت» و «دشت خاموش»
«خورشید» در حالی به عنوان بیست و ششمین نماینده سینمای ایران در اسکار معرفی میشود که دیگر رقبای این فیلم در گمانهزنیهای رسانهای یعنی «جنایت بیدقت» شهرام مکری و «دشت خاموش» احمد بهرامی حتی در فهرست ابتدایی هیأت انتخاب جایی نداشته است. اکران حداقل یک هفتهای فیلم در فاصله زمانی اول اکتبر ۲۰۱۹ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰ (۹ مهر ۱۳۹۸ تا ۱۱ دی ۱۳۹۹) اولین شرط برای حضور فیلمها در لیست ابتدایی بوده است. غیبت این دو فیلم در شرایطی که انتظار میرفت با اکران محدود یک هفتهای این فرصت برای آنها هم فراهم شود، سؤال دیگر ما از سخنگوی هیأت انتخاب فیلمهای ایرانی است. فریدزاده میگوید: «هر ساله لیست تأیید شده معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی مبنای قضاوت ما قرار میگیرد. این لیست شامل فیلمهایی است که پروانه نمایش دریافت کردهاند و تاریخ اکرانشان در آن برهه زمانی مشخص ثبت شده است. امسال 90 فیلم معرفی و مورد بررسی قرار گرفت که به فهرست 12 فیلم و در نهایت به سه گزینه نهایی و انتخاب فیلم اصلی رسید. این دو فیلم (جنایت بیدقت و دشت خاموش) در لیست ارائه شده از سوی سازمان سینمایی قرار نداشت و مشمول داوری قرار نگرفت.»
بر خلاف رسم معمول چند سال اخیر، امسال پروسه اطلاعرسانی درباره معرفی فیلم منتخب متفاوت بود؛ نه از معرفی هیأت انتخاب خبری بود و نه از لیست 12 گانه اولیه و رسیدن به سه فیلم لیست نهایی. به گفته فریدزاده اتخاذ این رویه طبق خواسته هیأت انتخاب بوده است: «ترجیح داده شد بعد از قطعی شدن نتیجه، فرآیند انتخاب در قالب یک خبر اطلاعرسانی شود.» او معرفی نشدن هیأت انتخاب را هم برای پرهیز از هرگونه تأثیری در داوری عنوان میکند: «معمولاً وقتی هیأت انتخاب معرفی میشوند ممکن است در صنوف سینمایی توقعات و انتظاراتی از اعضا ایجاد شود. تلاش کردیم فشاری روی اعضا نباشد و با فراغ بال فرآیند گزینش طی شود.»
از تمامیت سینما دفاع کردیم
فارغ از انتخاب فیلم، هر ساله بحث و نظرهایی درباره واگذاری این مسئولیت به خانه سینما مطرح میشود. بنیاد سینمایی فارابی در تعامل مستقیم با سازمان سینمایی و خانه سینما پیگیری این امر را بر عهده دارد و با حضور معاون بینالملل این بنیاد و هشت چهره پیشنهاد شده از سوی خانه سینما که در داوری فیلمها ذینفع محسوب نمیشوند، نماینده سینمای ایران را معرفی میکنند.
محمدعلی نجفی یکی از 8 عضو پیشنهاد شده از سوی خانه سینماست که در کنار سیدجمال ساداتیان (تهیهکننده)، آتیلا پسیانی (بازیگر)، کمال تبریزی (کارگردان)، سیدمحمد داودی (فیلمبردار)، نرگس آبیار (کارگردان)، فرهاد توحیدی (فیلمنامهنویس) و آنتونیا شرکاء (منتقد) با دبیری رائد فریدزاده وظیفه انتخاب نماینده سینمای ایران در اسکار را برعهده داشته است.
محمدعلی نجفی درباره صلاحیت خانه سینما یا فارابی برای تصمیمگیری در این باره میگوید: «از نظر آکادمی اسکار هیأت داوران حتماً باید عضو خانه سینما باشند. چرا که خانه سینما تنها نهادی است که با سینمای حرفهای طرف است و نه سینمای دولتی و منافع هیچ ارگان دولتی در آن مطرح نیست. الان هم 8 عضو هیأت انتخاب طبق پیشنهاد خانه سینماست و از بین صنوف مختلف انتخاب شده است.»
رئیس هیأت مدیره خانه سینما در پاسخ به این سؤال که تا چه میزان از منافع تمام فیلمها در این داوری دفاع شده است، به مؤلفههایی چون حضور بینالمللی، پخشکننده فعال و مهمتر از همه شرط اکران به عنوان ملاک داوری اشاره کرده و در توضیحات تکمیلی میافزاید: «فکر نکنید نسبت به فیلمها بیتفاوت بودیم. یکی از انتخابهای خود من «خانه پدری» کیانوش عیاری بود؛ اما آیا این فیلم تمام مؤلفههایی که به آن اشاره شد را دارد؟»
نجفی درباره فیلمهایی که تا موعد مقرر یعنی 11 دیماه فرصت اکران داشتهاند اما در لیست اولیه قرار نگرفتهاند، توضیح میدهد: «بله یکی از شرایط، اکران فیلم تا پایان دسامبر است اما ما نهایتاً تا اول دسامبر فرصت معرفی داشتیم. ضمن اینکه آماده کردن فیلم برای ارسال، نیاز به پروسه زمانی دارد. خانه سینما و فارابی با این دست محدودیتها هم مواجه بود.»
این فیلمساز به پرسش درباره پیشبینیاش از شانس حضور «خورشید» در میان فهرست نهایی اسکار پاسخ میدهد: «نه صلاحیت دارم و نه علم غیب اما طبق مشخصات کلی «خورشید» این قابلیت را دارد که در فهرست کوتاه 5 فیلم نهایی قرار بگیرد.»
به معیارهای موفقیت فکر کنیم، نه علایقمان
«با چه هدفی میخواهیم در رقابتهای اسکار شرکت کنیم؟» هوشنگ گلمکانی منتقد پیشکسوت سینما و سردبیر مجله فیلم با طرح این پرسش میگوید اگر هدفمان موفقیت در این رقابت است باید فارغ از اینکه چه فیلمی را دوست داریم یا نداریم به معیارهای موفقیت فکر کنیم، نه علایقمان: «حضور موفق بینالمللی، دریافت نقدها و بازخوردهای مثبت و مهمتر از همه داشتن پخش کننده فعال بینالمللی و آشنا به فضای تبلیغات شرط است. بر اساس این مؤلفهها هر کدام از فیلمها وزن بیشتری داشت گزینه بهتری برای نمایندگی در اسکار است.» او میگوید: «برای قضاوت درباره عملکرد هیأت انتخاب باید فیلمها را با تمام این مؤلفهها بررسی کرد. چون شناخت کاملی از وضعیت فیلمها ندارم نمیتوانم اظهارنظر کنم» این منتقد قدیمی سینما همه پیشبینیها درباره اینکه آیا فیلم بر هیأت داوری اسکار تأثیرگذار است را حدس و گمان میداند: «در ادوار مختلف فیلمهای برگزیده بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان و حتی فیلمهای امریکایی آنقدر متنوع بوده که اصلاً نمیشود فرمول و قاعده مشخصی تعیین کرد.»
فهرست نامزدهای نهایی اسکار ۲۰۲۱ روز ۱۵ مارس (۲۵ اسفند) اعلام میشود؛ همان فهرست کوتاه 5 فیلم نهایی که سینمای ایران در سال ۱۹۹۸ برای اولین بار با «بچههای آسمان» در جمع نامزدهایش قرار گرفت و در نهایت رقابت را به «زندگی زیباست» ساخته روبرتو بنینی واگذار کرد و دوبار هم با اصغر فرهادی و «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده»اش (2001 و 2016) فاتح شد و برای سینمای ایران اعتبار کسب کرد. البته پیش از آن، طبق روال هر ساله 10 فیلم فهرست کوتاه نامزدهای بخش فیلم بلند بینالمللی معرفی میشود. حال باید تا آن زمان منتظر ماند و دید مجیدی که حالا پس از «بچههای آسمان»، «رنگ خدا»، «باران»، «آواز کنجشگها» و «محمد رسولالله» برای ششمین بار با «خورشید» شانس رقابت برای حضور در این رویداد سینمایی را مییابد مجوز حضور در مراسم پایانی نود و سومین دوره جوایز سینمایی اسکار را در ۲۵ آوریل ۲۰۲۱ (۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰) خواهد یافت.
عباسعلی کدخدایی آب پاکی را روی دست نمایندگان ریخت
ممکن است طرح یارانه کالاهای اساسی رد شود
گروه سیاسی/ دو هفته بعد از تصویب کلیات طرح پرداخت یارانه کالاهای اساسی در مجلس، پیشبینیهای دولت و کارشناسان مبنی بر احتمال رد این طرح در شورای نگهبان حالا دارد محقق میشود. دیروز عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در گفتوگو با مهر گفت که ممکن است مصوبه مجلس درباره پرداخت یارانه برای تأمین کالاهای اساسی در این شورا رد شود.
مصوبه مجلس دولت را مکلف میکند «برای تأمین بخشی از نیازهای معیشتی خانوارهای کشور بویژه خانوارهای کم برخوردار، از ابتدای شش ماهه دوم سال ۱۳۹۹ به صورت ماهانه، به تعداد حداقل ۶٠ میلیون نفر، از طریق واریز اعتبار به کارت یارانه نقدی سرپرست خانوار به مبلغ 120 هزار تومان برای هر یک از افراد سه دهک اول از جمله افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی، سازمان بهزیستی، رزمندگان معسر و افراد با درآمد کمتر از حداقل حقوق و دستمزد و مبلغ 60 هزار تومان برای هر یک از افراد سایر دهکها اقدام کند.»
دولت از ابتدا مخالفت خود با این طرح را اعلام و تأکید کرد که تأمین منابع آن میسر نیست. کارشناسان هم تصریح داشتند که با توجه به کسری بودجه امکان تأمین منابع 30 هزار میلیارد تومانی مصوبه مجلس فراهم نیست.
حالا سخنگوی شورای نگهبان پیش از رسیدن این مصوبه به شورا، از بررسی جزء به جزء منابع مالی درنظر گرفته شده برای طرح پرداخت یارانه کالاهای اساسی خبر داد و گفت: اگر این منابع قابل تحقق نباشد، طرح «رد» خواهد شد.
او یادآور شد: تاکنون چند جلسهای با نمایندگان طراح این طرح در شورای نگهبان برگزار کردهایم؛ نکاتی که احیاناً محل ایراد بود، به آنها یادآوری شده است؛ اما مانند قانون انتخابات، وقتی این طرحها در مجلس بررسی میشود، در حین مذاکرات و پیشنهادهای نمایندگان نیز قطعاً با تغییراتی روبهرو خواهد شد.
کدخدایی یکی از ایرادات شورای نگهبان به مصوبه یارانه کالاهای اساسی مجلس را ایراد اصل ۷۵ قانون اساسی دانست و گفت: ما در شورای نگهبان به نمایندگان تذکر دادیم که در برابر هزینه ثابتی که ایجاد میشود، درآمد ثابتی هم در نظر گرفته شود؛ به عبارت دیگر، محل تأمین اعتبار این هزینهها، باید یک «منبع واقعی» باشد. او با طرح این سؤال که آیا فروش اموال دولت، میتواند یک منبع واقعی باشد یا خیر؟، افزود: باید دید منبعی مانند فروش اموال دولت، میتواند تکافوی هزینه مصوب در این طرح (۳۰ هزار میلیارد تومان) را بدهد یا نه.
سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به این پرسش که «آیا شورای نگهبان میتواند به استناد استفساریه شورای نگهبان از قانون اساسی که مجلس نمیتواند در سرجمع قانون بودجه تغییراتی ایجاد کند و هرگونه تغییر در قانون بودجه، نیازمند لایحه دولت است نه طرح نمایندگان، برای رد یا تأیید مصوبه «یارانه کالاهای اساسی» استناد کند هم گفت: این استفساریه در دو نوبت مورد استناد قرار گرفت؛ یکی اواخر دهه ۷۰ بود که شورای نگهبان اعلام کرده بود مجلس نمیتواند تغییرات عمدهای در بودجه ایجاد کند؛ مورد دیگر هم در سالهای اخیر که موضوع به هیأت عالی حل اختلاف ارجاع و سپس از شورای نگهبان درخواست تفسیر شد؛ شورای نگهبان هم مجدداً اعلام کرد که مجلس نمیتواند در مفاد قانون بودجه تغییری ایجاد کند که شاکله بودجه دستخوش دگرگونی شود. اگر مصوبه یارانه کالاهای اساسی هم در این حد باشد که به تشخیص شورای نگهبان، رقمش شاکله بودجه را تغییر میدهد، طبیعتاً ممکن است محل ایراد از این زاویه هم باشد؛ فارغ از اینکه مغایر اصل ۷۵ قانون اساسی باشد یا خیر.عضو حقوقدانان شورای نگهبان تأکید کرد: اگر تشخیص دهیم که این طرح میتواند در نقش متمم بودجه عمل کند، قطعاً متمم بودجه باید در شکل لایحه و از سوی دولت ارسال شود اما اگر متمم بودجه نباشد، باید منبع مالی آن از جایی تأمین شود.
کدخدایی در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر، در مصوبه یارانه کالاهای اساسی، اگرچه ردیفهای اعتباری برای اجرای این طرح دیده شده، اما ردیفهای مذکور با کسری مواجه است، آیا شورای نگهبان میتواند با استناد به این کسری اعتبار، از تأیید مصوبه مذکور خودداری کند؟، تأکید کرد: بله ما در شورای نگهبان به چنین مواردی هم ایراد میگیریم؛ مثلاً مواردی بوده که ردیف اعتبار در مصوبهای لحاظ شده سپس ما در شورای نگهبان به بررسی آن ردیف تأمین اعتبار در بودجه میپردازیم و میزان هزینه کرد آن ردیف اعتباری تا آن تاریخ را بررسی میکنیم که آیا چیزی از اعتبارات آن ردیف بودجه باقی مانده یا نه؟ از دولت هم کسب اطلاع و استعلام میکنیم؛ اگر برای آن ردیف بودجه چیزی باقی نمانده باشد، مطمئناً با مخالفت شورای نگهبان مواجه خواهد شد.
مصوبه مجلس دولت را مکلف میکند «برای تأمین بخشی از نیازهای معیشتی خانوارهای کشور بویژه خانوارهای کم برخوردار، از ابتدای شش ماهه دوم سال ۱۳۹۹ به صورت ماهانه، به تعداد حداقل ۶٠ میلیون نفر، از طریق واریز اعتبار به کارت یارانه نقدی سرپرست خانوار به مبلغ 120 هزار تومان برای هر یک از افراد سه دهک اول از جمله افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی، سازمان بهزیستی، رزمندگان معسر و افراد با درآمد کمتر از حداقل حقوق و دستمزد و مبلغ 60 هزار تومان برای هر یک از افراد سایر دهکها اقدام کند.»
دولت از ابتدا مخالفت خود با این طرح را اعلام و تأکید کرد که تأمین منابع آن میسر نیست. کارشناسان هم تصریح داشتند که با توجه به کسری بودجه امکان تأمین منابع 30 هزار میلیارد تومانی مصوبه مجلس فراهم نیست.
حالا سخنگوی شورای نگهبان پیش از رسیدن این مصوبه به شورا، از بررسی جزء به جزء منابع مالی درنظر گرفته شده برای طرح پرداخت یارانه کالاهای اساسی خبر داد و گفت: اگر این منابع قابل تحقق نباشد، طرح «رد» خواهد شد.
او یادآور شد: تاکنون چند جلسهای با نمایندگان طراح این طرح در شورای نگهبان برگزار کردهایم؛ نکاتی که احیاناً محل ایراد بود، به آنها یادآوری شده است؛ اما مانند قانون انتخابات، وقتی این طرحها در مجلس بررسی میشود، در حین مذاکرات و پیشنهادهای نمایندگان نیز قطعاً با تغییراتی روبهرو خواهد شد.
کدخدایی یکی از ایرادات شورای نگهبان به مصوبه یارانه کالاهای اساسی مجلس را ایراد اصل ۷۵ قانون اساسی دانست و گفت: ما در شورای نگهبان به نمایندگان تذکر دادیم که در برابر هزینه ثابتی که ایجاد میشود، درآمد ثابتی هم در نظر گرفته شود؛ به عبارت دیگر، محل تأمین اعتبار این هزینهها، باید یک «منبع واقعی» باشد. او با طرح این سؤال که آیا فروش اموال دولت، میتواند یک منبع واقعی باشد یا خیر؟، افزود: باید دید منبعی مانند فروش اموال دولت، میتواند تکافوی هزینه مصوب در این طرح (۳۰ هزار میلیارد تومان) را بدهد یا نه.
سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به این پرسش که «آیا شورای نگهبان میتواند به استناد استفساریه شورای نگهبان از قانون اساسی که مجلس نمیتواند در سرجمع قانون بودجه تغییراتی ایجاد کند و هرگونه تغییر در قانون بودجه، نیازمند لایحه دولت است نه طرح نمایندگان، برای رد یا تأیید مصوبه «یارانه کالاهای اساسی» استناد کند هم گفت: این استفساریه در دو نوبت مورد استناد قرار گرفت؛ یکی اواخر دهه ۷۰ بود که شورای نگهبان اعلام کرده بود مجلس نمیتواند تغییرات عمدهای در بودجه ایجاد کند؛ مورد دیگر هم در سالهای اخیر که موضوع به هیأت عالی حل اختلاف ارجاع و سپس از شورای نگهبان درخواست تفسیر شد؛ شورای نگهبان هم مجدداً اعلام کرد که مجلس نمیتواند در مفاد قانون بودجه تغییری ایجاد کند که شاکله بودجه دستخوش دگرگونی شود. اگر مصوبه یارانه کالاهای اساسی هم در این حد باشد که به تشخیص شورای نگهبان، رقمش شاکله بودجه را تغییر میدهد، طبیعتاً ممکن است محل ایراد از این زاویه هم باشد؛ فارغ از اینکه مغایر اصل ۷۵ قانون اساسی باشد یا خیر.عضو حقوقدانان شورای نگهبان تأکید کرد: اگر تشخیص دهیم که این طرح میتواند در نقش متمم بودجه عمل کند، قطعاً متمم بودجه باید در شکل لایحه و از سوی دولت ارسال شود اما اگر متمم بودجه نباشد، باید منبع مالی آن از جایی تأمین شود.
کدخدایی در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر، در مصوبه یارانه کالاهای اساسی، اگرچه ردیفهای اعتباری برای اجرای این طرح دیده شده، اما ردیفهای مذکور با کسری مواجه است، آیا شورای نگهبان میتواند با استناد به این کسری اعتبار، از تأیید مصوبه مذکور خودداری کند؟، تأکید کرد: بله ما در شورای نگهبان به چنین مواردی هم ایراد میگیریم؛ مثلاً مواردی بوده که ردیف اعتبار در مصوبهای لحاظ شده سپس ما در شورای نگهبان به بررسی آن ردیف تأمین اعتبار در بودجه میپردازیم و میزان هزینه کرد آن ردیف اعتباری تا آن تاریخ را بررسی میکنیم که آیا چیزی از اعتبارات آن ردیف بودجه باقی مانده یا نه؟ از دولت هم کسب اطلاع و استعلام میکنیم؛ اگر برای آن ردیف بودجه چیزی باقی نمانده باشد، مطمئناً با مخالفت شورای نگهبان مواجه خواهد شد.
روابط با اسرائیل اصل استراتژیک امریکا
جاوید قربان اوغلی
کارشناس مسائل خاورمیانه
در سیاست خارجی امریکا یک اصل استراتژیک و فراحزبی وجود دارد که بنیان آن بر اتحاد استراتژیک با اسرائیل نهاده شده است. امریکا بر اساس این اصل که رویکردی سیاسی- امنیتی برای واشنگتن محسوب میشود، خود را متعهد در قبال حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل میداند و در عرصههای مختلف نیز این حمایت را به اثبات رسانده است. در کنار این اصل، رویکرد دیگری که وجه مشترک همه دولتهای امریکا فارغ از اینکه کدام یک از دو حزب جمهوریخواه یا دموکرات بر این کشور حکومت میکند، پیشبرد فرآیند صلح خاورمیانه و پایان دادن به بحران فلسطین و مناقشه عربی - اسرائیلی است. بحرانی که از سال 1948 شروع شد و امریکا آن را در در قالب قطعنامههای شورای امنیت و سازمان ملل و یا رایزنیهای دوجانبه دنبال میکند و تا اکنون نیز ادامه یافته و تحولات اخیر در روابط برخی از کشورهای عربی خلیج فارس با اسرائیل نمونه آن است. نکته کلیدی در این راهبرد که با اصل اول همسویی دارد، حفظ برتری اسرائیل در این فرایند سازش یا صلح در خاورمیانه است. وجه تمایز دو حزب و تصمیمسازان امریکا در این رویکرد، نگرش آنها در چگونگی نقشه جغرافیایی یک دولت یهودی و برخی اختیارات در بخشهایی از سرزمینهایی اشغالی برای فلسطینیها و یا ایده دو دولت، چگونگی حل مشکل آوارگان و پناهندگان و اختیارات دولت فلسطینی علاوه بر محدوده جغرافیایی آن در حوزههای نظامی و امنیتی است.
در دوره ترامپ اتفاق ویژهای رخ داد. او خطوط قرمز سیاستهای رسمی امریکا را به هم ریخت و فصل جدیدی در مناقشه دیرپای خاورمیانه را رقم زد. عنوان مثال تصمیم ترامپ در انتقال سفارت امریکا به رویدادی بود که رؤسای جمهوری مختلف امریکا از آن پرهیز میکردند و به تعبیر بهتر از حساسیت چنین تصمیمی آگاه بودند. همین طور به رسمیت شناختن انضمام بخشی از جولان اشغالی از طرف اسرائیل و یا انضمام بخشی از کرانه باختری که از تصمیمهای شاذ و به شدت افراطی ترامپ و فراتر از سیاستهای کلی امریکا در رابطه با اسرائیل و بحران خاورمیانه بود. شاید به همین دلیل است که نتانیاهو بیشترین نگرانی را از رفتن ترامپ داشت. امری که برخلاف خواست تلآویو رخ داد. دلیل این امر هم روشن است. با پیروزی بایدن انتظار میرود امریکا وارد پروسه جدیدی در تعامل خود با اسرائیل شود که بر اصول همیشگی امریکا در این خصوص استوار است و میتواند مشابه همان سیاستی باشد که در دوره اوباما شاهد آن بودیم. در این بین ایران به عنوان یک قدرت سیاسی منطقه باید واقعبینانه به سیاستهای کلی امریکا در مورد خاورمیانه نگاه کرده و از به کار بردن ادبیاتی که با سیاستهای ترامپ در قبال اسرائیل و بحران خاورمیانه همسو بود، پرهیز نماید.
متأسفانه واقعیتهای منطقه به گونهای دیگر رقم خورده و ضروری است ایران با حفظ مواضع اصولی خود در قبال مسأله فلسطین، به گونهای حرکت کند که متضمن دستاوردی مثبت برای فلسطینیها در احقاق حقوق حقه از یک سو و پرهیز از تحمیل هزینههای غیر ضرور بر کشور و ملت در سوی دیگر باشد.
کارشناس مسائل خاورمیانه
در سیاست خارجی امریکا یک اصل استراتژیک و فراحزبی وجود دارد که بنیان آن بر اتحاد استراتژیک با اسرائیل نهاده شده است. امریکا بر اساس این اصل که رویکردی سیاسی- امنیتی برای واشنگتن محسوب میشود، خود را متعهد در قبال حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل میداند و در عرصههای مختلف نیز این حمایت را به اثبات رسانده است. در کنار این اصل، رویکرد دیگری که وجه مشترک همه دولتهای امریکا فارغ از اینکه کدام یک از دو حزب جمهوریخواه یا دموکرات بر این کشور حکومت میکند، پیشبرد فرآیند صلح خاورمیانه و پایان دادن به بحران فلسطین و مناقشه عربی - اسرائیلی است. بحرانی که از سال 1948 شروع شد و امریکا آن را در در قالب قطعنامههای شورای امنیت و سازمان ملل و یا رایزنیهای دوجانبه دنبال میکند و تا اکنون نیز ادامه یافته و تحولات اخیر در روابط برخی از کشورهای عربی خلیج فارس با اسرائیل نمونه آن است. نکته کلیدی در این راهبرد که با اصل اول همسویی دارد، حفظ برتری اسرائیل در این فرایند سازش یا صلح در خاورمیانه است. وجه تمایز دو حزب و تصمیمسازان امریکا در این رویکرد، نگرش آنها در چگونگی نقشه جغرافیایی یک دولت یهودی و برخی اختیارات در بخشهایی از سرزمینهایی اشغالی برای فلسطینیها و یا ایده دو دولت، چگونگی حل مشکل آوارگان و پناهندگان و اختیارات دولت فلسطینی علاوه بر محدوده جغرافیایی آن در حوزههای نظامی و امنیتی است.
در دوره ترامپ اتفاق ویژهای رخ داد. او خطوط قرمز سیاستهای رسمی امریکا را به هم ریخت و فصل جدیدی در مناقشه دیرپای خاورمیانه را رقم زد. عنوان مثال تصمیم ترامپ در انتقال سفارت امریکا به رویدادی بود که رؤسای جمهوری مختلف امریکا از آن پرهیز میکردند و به تعبیر بهتر از حساسیت چنین تصمیمی آگاه بودند. همین طور به رسمیت شناختن انضمام بخشی از جولان اشغالی از طرف اسرائیل و یا انضمام بخشی از کرانه باختری که از تصمیمهای شاذ و به شدت افراطی ترامپ و فراتر از سیاستهای کلی امریکا در رابطه با اسرائیل و بحران خاورمیانه بود. شاید به همین دلیل است که نتانیاهو بیشترین نگرانی را از رفتن ترامپ داشت. امری که برخلاف خواست تلآویو رخ داد. دلیل این امر هم روشن است. با پیروزی بایدن انتظار میرود امریکا وارد پروسه جدیدی در تعامل خود با اسرائیل شود که بر اصول همیشگی امریکا در این خصوص استوار است و میتواند مشابه همان سیاستی باشد که در دوره اوباما شاهد آن بودیم. در این بین ایران به عنوان یک قدرت سیاسی منطقه باید واقعبینانه به سیاستهای کلی امریکا در مورد خاورمیانه نگاه کرده و از به کار بردن ادبیاتی که با سیاستهای ترامپ در قبال اسرائیل و بحران خاورمیانه همسو بود، پرهیز نماید.
متأسفانه واقعیتهای منطقه به گونهای دیگر رقم خورده و ضروری است ایران با حفظ مواضع اصولی خود در قبال مسأله فلسطین، به گونهای حرکت کند که متضمن دستاوردی مثبت برای فلسطینیها در احقاق حقوق حقه از یک سو و پرهیز از تحمیل هزینههای غیر ضرور بر کشور و ملت در سوی دیگر باشد.
واکنش ایران به انتخابات امریکا
توصیه رئیسجمهوری به دولت جدید امریکا:
امریکا به مسیر پایبندی به تعهدات بین المللی بازگردد و اشتباهات گذشته را جبران کند
- معاون اول رئیس جمهوری: دوران ترامپ و تیم ماجراجو و جنگ طلب او به پایان رسید
- ظریف :جهان نظارهگر است که آیا رهبران جدید قلدری فاجعهبار و بیقانون رژیم در حال خروج را رها میکنند یا خیر
- واعظی: سکانداران جدید کاخ سفید با شرایط جدید نظام بینالملل همراه شوند
- شمخانی :مردم امریکا بر قلدری و زورگویی مهر مردودی زدند
گروه سیاسی/ حتی واقعیتی چون یک دورهای شدن ریاست جمهوری دونالد ترامپ که آمر شهادت سردار شهید سلیمانی و عامل ایجاد فشارهای اقتصادی شدید به ملت ایران است هم باعث یکپارچگی داخلی نشد. شدت قطبی شدن سیاست در ایران را از اینجا میتوان فهمید که بسیاری نتایج انتخابات اخیر امریکا را از دریچه چشمانداز سیاسی و رقابتهای داخلی ارزیابی کردند، بدون اشاره به این واقعیت که در نهایت ایستادگی مردانه ملت ایران ماندگار شد و عامل فشارهای ناجوانمردانه به ملت ایران از کاخ سفید رفت. این جمله آخر، تعبیری بود که حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهوری درباره انتخابات امریکا مطرح کرد. او در «توئیتر» نوشت: «ایرانیان مردانه ایستادند تا آن نامرد هم رفتنی شد.» یک مصداق این نامردی، نه تحریمهای شدید، بلکه خروج یکجانبه از توافق برجام است که همه دنیا به وفای به عهد ایران اذعان داشتند. آنچه در ادامه میخوانید، واکنش مقامها و شخصیتهای سیاسی ایران نسبت به نتایج انتخابات اخیر امریکا است.
پایان دوران ماجراجویی و قلدری
چهرههایی همچون اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، انتخاب نشدن دوباره ترامپ را به معنای پایان دوران ماجراجویی، جنگطلبی و قلدری توصیف کردند.
جهانگیری در «توئیتر» نوشت: «سرانجام با اعلام نتیجه انتخابات امریکا، دوران ترامپ و تیم ماجراجو و جنگطلب او به پایان رسید. نقض معاهدههای بینالمللی از محیط زیست تا تحریمهای اقتصادی و ضد انسانی علیه ملت ایران و حمایت از تروریسم و نژادپرستی، شاکله سیاستهای ترامپ بود. او اضافه کرد: «ملت ایران که با مقاومت در مقابل سیاست فشار حداکثری ترامپ ایستاد، رنجهای ناشی از اخلال گسترده در معیشت خود، عدم دسترسی بیماران به دارو و ترور سردار سلیمانی عزیز را فراموش نخواهد کرد.» جهانگیری ابراز امیدواری کرد که شاهد تغییر سیاستهای مخرب امریکا و بازگشت به قانون و تعهدات بینالمللی و احترام به ملتها باشیم.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان نیز که در کشور بولیوی، واقع در امریکای لاتین به سر میبرد، نوشت: «مردم امریکا حرف خود را بیان کردند. جهان هماکنون نظارهگر است که آیا رهبران جدید (امریکا) قلدری فاجعهبار و بیقانون رژیم در حال خروج (ترامپ) را رها میکنند و چندجانبهگرایی، همکاری و احترام به قانون را میپذیرند یا خیر؛ کردار مهمترین چیز است.»
علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی هم با اشاره به اینکه «پایان ترامپ شگفتی نیست، حکم مقدر تاریخ است» اظهار کرد: «بیشتر مردم امریکا بر کارنامه سراسر ناکامی تفکری که قلدری و زورگویی را حلال مشکلات میدانست، مهر مردودی زدند. آیا دولت منتخب این درک را دارد که زیر قاب عکس او در کاخ سفید به جای عبارت چهل و پنجمین رئیس جمهور، بنویسد عبرت آیندگان»
محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری هم نوشت: «شکست ترامپ و استقبال مردم امریکا و اکثر کشورهای جهان از این اتفاق، به این معناست که دوران یکجانبهگرایی، تندروی، تنشزایی، زیر پاگذاشتن تعهدات و تجاوز به حقوق ملتها به سر آمده است.»
او اضافه کرد: «چهار سال سیاست خارجی زیانبار دولت ترامپ میتواند درس عبرتی باشد که سکانداران جدید کاخ سفید از این فرصت برای تغییر مسیر و اصلاح سیاستهای غلط آمریکا استفاده کرده و با شرایط جدید نظام بینالملل همراه شوند.»
سخنگوی وزارت خارجه: بایدن باید جبران مافات کند
آنچه شمخانی «عبرت آیندگان» خواند، شکست سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ملت ایران است، شکستی که از دل مقاومت ملت ایران برآمد و در نهایت، عامل این فشار از کاخ سفید رفت. بر همین اساس، سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت جدید امریکا را اینطور بیان کرد: اساساً ایالات متحده امریکا در موضعی نیست که برای کسی شرط بگذارد، ایالات متحده امریکا ناقض برجام، ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بوده و میلیاردها دلار به ملت ایران خسارت زده و از برنامه برجام به عنوان یک مشارکتکننده خارج شده است. روزی که دولتی در ایالات متحده بخواهد به برجام برگردد میزی وجود خواهد داشت که باید پاسخگوی نقض عهدها باشد.
بر طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، امریکا باید توبه کند و این به معنای آن است که اولاً باید بپذیرد چه خطاهایی کرده و ثانیاً جنگ اقتصادی علیه ایران را متوقف کند و ثالثاً مسیر رفته را برگردد و تعهداتش را عمل و برای گام چهارم جبران خسارت کند.
روی ناخوش بهارستان به بایدن
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هم با انتشار فیلمی از سخنرانی سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در توئیتر نسبت به این امر واکنش نشان داد که در آن نصرالله، آیاتی از قرآن کریم را درباره سرنوشت فرعون قرائت میکند. او همچنین با درج هشتگهایی چون فرعون، ترامپ، بایدن و افول امریکا، گویی سعی در القای این امر داشت که فرقی میان ترامپ و بایدن نیست و آنچه شاهد آن هستیم، در نهایت افول امریکا است. این رویکردی بود که سایر نمایندگان هم اتخاذ کردند.
وحید جلالزاده نماینده مردم ارومیه در مجلس از جمله این نمایندگان است که نوشت: «عزت ما در بینیازی از کدخداست، حکمت ایجاب میکند که قوی شویم و مصلحت هم در نگاه به داخل نهفته است. فیل و الاغ هیچ فرقی نمیکند، راه برونرفت از مشکلات افزایش کارآمدی و رضایتمندی ملی است.»
علیاکبر علیزاده نماینده مردم دامغان در مجلس هم فرق گذاردن بین بایدن و ترامپ را ناشی از سادهلوحی و عدم درک صحیح از اصول سیاست خارجی امریکا درمقابله با ایران دانست.
اما در کنار اینها، دو اظهارنظر عجیب هم از سوی برخی نمایندگان دیده شد. یکی از آنان، علی اصغر عنابستانی نماینده سبزوار در مجلس بود که مدعی شد «آنچه باعث شده دونالد ترامپ دودستی به صندلیاش بچسبد (یعنی قبول نکردن شکست و اصرار بر پیروزی) جذابیت ریاست جمهوری نیست، بلکه نزدیکتر شدن به انتقام سخت پس از دوران ریاست جمهوری است.»
مالک شریعتی نماینده تهران از نمد انتخابات امریکا، کلاهی برای حمله به رقیب داخلی درست کرد و نوشت: «انشاءالله بهزودی جزئیات دقیقتری درباره گروگانگیری معیشت مردم از سوی غربگرایان به ملت خواهیم گفت. به شرط حیات، طراحی و ارتباطات مرموز و پیامهای مخفیانه رد و بدل شده میان دلالان وطن فروش با کدخدای جدید رسوا خواهد شد؛ همانها که سال ۱۳۷۹ دیک چنی را مخفیانه به تهران آوردند.» در این میان، سید سلمان ذاکر نماینده ارومیه در مجلس بود که قدری ملی نگاه کرد و نوشت: «مقاومت و ایستادگی ایران اسلامی در برابر زیادهخواهی و زورگوییهای ترامپ را میتوان یکی از علل شکست او در انتخابات دانست»
اصلاحطلبان: پیروزی بایدن و شکست ترامپ مهم است
برخلاف طیفهایی از اصولگرایان که معتقدند چیزی عوض نشده است، اصلاحطلبان میگویند که تفاوت میان ترامپ و بایدن ملموس است. این چیزی است که از اظهارنظرهای آنان میتوان فهمید. مانند حجتالاسلام سیدمحمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز که نوشت: «خبر مهم دنیا نیامدن ترامپ است، نه آمدن بایدن. برای ایران که قربانی فشار حداکثری او بود مهمتر است. بایدن برای ایران منجی نیست. ولی فرصت هست. از فرصتها باید استفاده کرد، اگر چه نباید به آن دل بست.»
علی مطهری نماینده سابق مردم تهران هم نوشت: «مقاومت سه ساله ملت ایران در مقابل فشار حداکثری یکی از عوامل شکست ترامپ بوده است. جالب است که ضد انقلاب خارجنشین با آرزوی براندازی و انقلابیون داخلی از ترس احیای برجام، خواهان پیروزی ترامپ بودند.»
سیدمطفی هاشمیطبا، از فعالان سیاسی نیز با بیان اینکه برخی تندروها از جانب اصلاحطلبان حرفهای خاص و عجیبی را بیان میکنند، به «برنا» گفت: «اصلاحطلبان وضعیت کشور را مورد تحلیل قرار میدهند و طبیعی است وقتی بایدن بر سر کار بیاید، نوع برخوردش با کل مسئولان داخلی و خارجی نسبت به ترامپ متفاوت است، این دلیل نمیشود که بگویند اصلاحطلبان خواهان مذاکره هستند.» او با بیان اینکه ترامپ یا بایدن در شرایطی که مناسب باشد خودشان خواهان مذاکره با ایران هستند، افزود: «اینگونه نیست که بگوییم اصلاً مذاکره نمیکنیم، اگر رئیس جمهور آینده امریکا به برجام بازگردد، در قالب برجام میتوان با او مذاکره کرد، اما این به موضع ایران بستگی دارد.»
غلامرضا ظریفیان، دیگر چهره اصلاحطلب هم با بیان اینکه «برخی در داخل کشور دلشان نمیخواهد برجام اجرایی شود و اساساً به همین دلیل دوست دارند ترامپ انتخاب شود بلکه امکان اجرای برجام کم و کمتر شود» سؤال اصلی امروز کشور را این طور صورتبندی کرد: «سؤال اصلی ما باید این باشد که اساساً سیاست خارجه ما برای تأمین و تضمین مصالح و منافع ملی در عرصه بینالملل نیازمند چه رویکرد و تدابیری است؟»
او اضافه کرد: «سؤال من از این مخالفان برجام که ادعای اصولگرایی دارند، این است که چگونه میشود شما از کسی حمایت میکنید که دستش هنوز از خون سردار شهید سلیمانی خشک نشده است؟ واقعیت این است امکان بازگشت به برجام سخت است ولی اجرای آن با بایدن راحتتر است.»
واکنش دختر شهید سلیمانی
اما به رغم برخی چهرههای سیاسی اصولگرا، دختر شهید سلیمانی از شکست ترامپ ابراز خشنودی کرد. زینب سلیمانی در توئیتر با بیان اینکه «باخت ترامپ قمارباز و جنایتکار در انتخابات امریکا امری نیست که خوشحالی خود را پنهان کنیم» نوشت: «احمق درجه یکی که مشاورانی احمقتر به او گفته بودند که با آفریدن آن شب شوم و سیاه آینده انتخاباتی خود را تضمین میکند غافل از اینکه خداوند در کمین نشسته و خون سردار قهرمان ایرانیان او را به یکی از نفرتانگیزترین سیاستمداران جهان تبدیل خواهد.»
او تصریح کرد: «خوشحالی از رفتن ترامپ هرگز به معنای رضایت از روی کار آمدن کسی نیست که خود از بانیان داعش است و شهادت سردار ما را «اجرای عدالت» خواند.»
برش
بایدن، ایران و برجام
در سالهای گذشته توافق هستهای مهمترین موضوع مطرح بین ایران و امریکا بوده است. دونالد ترامپ پس از خروج از برجام سیاست فشار حداکثری علیه کشورمان را دنبال کرد و گفته بود که در صورت پیروزی این سیاست را تا کشاندن ایران به میز مذاکره ادامه خواهد داد. جو بایدن رئیس جمهوری منتخب امریکا اما از جمله مخالفان سیاست ترامپ در خروج از برجام بوده است. او پیش از این و در جریان رقابتهای انتخاباتی گفته بود که در صورت پیروزی در انتخابات، امریکا را به برجام بازخواهد گرداند. از جمله او در یک نشست انتخاباتی در دانشگاه شهری نیویورک با اشاره به اینکه برجام باعث شد نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران افزایش یابد، گفت: «ترامپ توافق هستهای را کنار گذاشت و با این کارش باعث شد ایران برنامه هستهای خود را دوباره توسعه دهد. اگر تهران انجام تعهدات هستهای خود را از سر بگیرد، من به برجام بازخواهم گشت.» بایدن البته این ادعا را هم مطرح کرد: «من تلاش میکنم تا با همکاری متحدان مان ضمن تقویت و بسط برجام، با فعالیتهای بیثباتکننده ایران در منطقه مقابله کنیم.» بایدن پیش از این نیز تصمیم ترامپ برای خروج از برجام را فاجعهبار خوانده و گفته بود: «ترامپ وعده داد که خروج از این توافق به نوعی به یک توافق بهتر منجر میشود. اما در عوض، آنچه که قابل پیشبینی بود، رخ داد: ایران در حال تقویت قابلیت هستهای خود است. طنز تلخی است که وزارت خارجه امریکا اینک از ایران میخواهد به همان توافقی که دولت ترامپ خارج شده است، پایبند باشد.» کاملا هریس معاون اول او هم در مناظره با مایک پنس معاون اول دونالد ترامپ با انتقاد از خروج امریکا از برجام گفت: «او از توافقها خارج شده است. به توافق هستهای ایران نگاه کنید که ما را در موقعیتی قرار داده که کمتر ایمن هستیم چون آنها دارند چیزی میسازند که ممکن است به ایجاد یک زرادخانه هستهای مهم ختم شود.» وی در ادامه گفت: «مردم، ما همراه با دوستان و متحدان مان داخل آن توافق بودیم و به خاطر رویکرد یکجانبه دونالد ترامپ در سیاست خارجی و انزواگراییاش، او ما را از این توافق خارج کرده و در موقعیت ناامنتر قرار داد.» هریس گفت: « چیزی که همیشه جزئی از قدرت کشور ما بوده، علاوه بر ارتش فوقالعاده ما این بوده که ما به حرفمان پایبند میمانیم ولی دونالد ترامپ این را نمیفهمد چون نمیداند صادق بودن یعنی چه.» کاملا هریس در پاسخ به اظهارات پنس درباره ترور شهید سلیمانی هم گفته بود: «بعد از حمله به سلیمانی، حمله متقابلی از سوی ایران به نظامیان ما در عراق انجام شد و آنها به ضربه مغزی مبتلا شدند. میدانید دونالد ترامپ این مسأله را چطور رفع و رجوع کرد؟ گفت آنها به سردرد مبتلا شدهاند.» آنچه بایدن و کاملا هریس از فعالیتهای خطرآفرین هستهای ایران بعد از خروج ترامپ یاد میکنند، کاهش تعهدات برجامی ایران است که اتفاقاً در چارچوب همین توافق و در برابر عدم تعهد طرفهای دیگر انجام شده است. مسئولان کشورمان بارها تأکید کردهاند در صورت انجام این تعهدات ایران هم به سمت انجام تعهدات خود پیش خواهد رفت. جو بایدن همچنین گفته است که تصمیم دارد ممنوعیت سفر به امریکا را که توسط ترامپ اعمال شده بود و بر ایران و بسیاری دیگر از کشورهای با اکثریت مسلمان اثر میگذاشت، لغو کند. روزنامه نیویورک تایمز درباره رویکرد بایدن به ایران و برجام نوشته: سیاست بایدن درباره ایران میتواند موجب به انزوا کشاندن بنیامین نتانیاهو [نخستوزیر رژیم صهیونیستی] شود که از امتیاز رویکرد تقابلی ترامپ برای تقویت روابط اسرائیل با کشورهای عربی بهرهمند میشد که به عادیسازی روابط دیپلماتیک با امارات متحده عربی و بحرین ختم شد.
- ظریف :جهان نظارهگر است که آیا رهبران جدید قلدری فاجعهبار و بیقانون رژیم در حال خروج را رها میکنند یا خیر
- واعظی: سکانداران جدید کاخ سفید با شرایط جدید نظام بینالملل همراه شوند
- شمخانی :مردم امریکا بر قلدری و زورگویی مهر مردودی زدند
گروه سیاسی/ حتی واقعیتی چون یک دورهای شدن ریاست جمهوری دونالد ترامپ که آمر شهادت سردار شهید سلیمانی و عامل ایجاد فشارهای اقتصادی شدید به ملت ایران است هم باعث یکپارچگی داخلی نشد. شدت قطبی شدن سیاست در ایران را از اینجا میتوان فهمید که بسیاری نتایج انتخابات اخیر امریکا را از دریچه چشمانداز سیاسی و رقابتهای داخلی ارزیابی کردند، بدون اشاره به این واقعیت که در نهایت ایستادگی مردانه ملت ایران ماندگار شد و عامل فشارهای ناجوانمردانه به ملت ایران از کاخ سفید رفت. این جمله آخر، تعبیری بود که حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهوری درباره انتخابات امریکا مطرح کرد. او در «توئیتر» نوشت: «ایرانیان مردانه ایستادند تا آن نامرد هم رفتنی شد.» یک مصداق این نامردی، نه تحریمهای شدید، بلکه خروج یکجانبه از توافق برجام است که همه دنیا به وفای به عهد ایران اذعان داشتند. آنچه در ادامه میخوانید، واکنش مقامها و شخصیتهای سیاسی ایران نسبت به نتایج انتخابات اخیر امریکا است.
پایان دوران ماجراجویی و قلدری
چهرههایی همچون اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، انتخاب نشدن دوباره ترامپ را به معنای پایان دوران ماجراجویی، جنگطلبی و قلدری توصیف کردند.
جهانگیری در «توئیتر» نوشت: «سرانجام با اعلام نتیجه انتخابات امریکا، دوران ترامپ و تیم ماجراجو و جنگطلب او به پایان رسید. نقض معاهدههای بینالمللی از محیط زیست تا تحریمهای اقتصادی و ضد انسانی علیه ملت ایران و حمایت از تروریسم و نژادپرستی، شاکله سیاستهای ترامپ بود. او اضافه کرد: «ملت ایران که با مقاومت در مقابل سیاست فشار حداکثری ترامپ ایستاد، رنجهای ناشی از اخلال گسترده در معیشت خود، عدم دسترسی بیماران به دارو و ترور سردار سلیمانی عزیز را فراموش نخواهد کرد.» جهانگیری ابراز امیدواری کرد که شاهد تغییر سیاستهای مخرب امریکا و بازگشت به قانون و تعهدات بینالمللی و احترام به ملتها باشیم.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان نیز که در کشور بولیوی، واقع در امریکای لاتین به سر میبرد، نوشت: «مردم امریکا حرف خود را بیان کردند. جهان هماکنون نظارهگر است که آیا رهبران جدید (امریکا) قلدری فاجعهبار و بیقانون رژیم در حال خروج (ترامپ) را رها میکنند و چندجانبهگرایی، همکاری و احترام به قانون را میپذیرند یا خیر؛ کردار مهمترین چیز است.»
علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی هم با اشاره به اینکه «پایان ترامپ شگفتی نیست، حکم مقدر تاریخ است» اظهار کرد: «بیشتر مردم امریکا بر کارنامه سراسر ناکامی تفکری که قلدری و زورگویی را حلال مشکلات میدانست، مهر مردودی زدند. آیا دولت منتخب این درک را دارد که زیر قاب عکس او در کاخ سفید به جای عبارت چهل و پنجمین رئیس جمهور، بنویسد عبرت آیندگان»
محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری هم نوشت: «شکست ترامپ و استقبال مردم امریکا و اکثر کشورهای جهان از این اتفاق، به این معناست که دوران یکجانبهگرایی، تندروی، تنشزایی، زیر پاگذاشتن تعهدات و تجاوز به حقوق ملتها به سر آمده است.»
او اضافه کرد: «چهار سال سیاست خارجی زیانبار دولت ترامپ میتواند درس عبرتی باشد که سکانداران جدید کاخ سفید از این فرصت برای تغییر مسیر و اصلاح سیاستهای غلط آمریکا استفاده کرده و با شرایط جدید نظام بینالملل همراه شوند.»
سخنگوی وزارت خارجه: بایدن باید جبران مافات کند
آنچه شمخانی «عبرت آیندگان» خواند، شکست سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ملت ایران است، شکستی که از دل مقاومت ملت ایران برآمد و در نهایت، عامل این فشار از کاخ سفید رفت. بر همین اساس، سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت جدید امریکا را اینطور بیان کرد: اساساً ایالات متحده امریکا در موضعی نیست که برای کسی شرط بگذارد، ایالات متحده امریکا ناقض برجام، ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بوده و میلیاردها دلار به ملت ایران خسارت زده و از برنامه برجام به عنوان یک مشارکتکننده خارج شده است. روزی که دولتی در ایالات متحده بخواهد به برجام برگردد میزی وجود خواهد داشت که باید پاسخگوی نقض عهدها باشد.
بر طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، امریکا باید توبه کند و این به معنای آن است که اولاً باید بپذیرد چه خطاهایی کرده و ثانیاً جنگ اقتصادی علیه ایران را متوقف کند و ثالثاً مسیر رفته را برگردد و تعهداتش را عمل و برای گام چهارم جبران خسارت کند.
روی ناخوش بهارستان به بایدن
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هم با انتشار فیلمی از سخنرانی سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در توئیتر نسبت به این امر واکنش نشان داد که در آن نصرالله، آیاتی از قرآن کریم را درباره سرنوشت فرعون قرائت میکند. او همچنین با درج هشتگهایی چون فرعون، ترامپ، بایدن و افول امریکا، گویی سعی در القای این امر داشت که فرقی میان ترامپ و بایدن نیست و آنچه شاهد آن هستیم، در نهایت افول امریکا است. این رویکردی بود که سایر نمایندگان هم اتخاذ کردند.
وحید جلالزاده نماینده مردم ارومیه در مجلس از جمله این نمایندگان است که نوشت: «عزت ما در بینیازی از کدخداست، حکمت ایجاب میکند که قوی شویم و مصلحت هم در نگاه به داخل نهفته است. فیل و الاغ هیچ فرقی نمیکند، راه برونرفت از مشکلات افزایش کارآمدی و رضایتمندی ملی است.»
علیاکبر علیزاده نماینده مردم دامغان در مجلس هم فرق گذاردن بین بایدن و ترامپ را ناشی از سادهلوحی و عدم درک صحیح از اصول سیاست خارجی امریکا درمقابله با ایران دانست.
اما در کنار اینها، دو اظهارنظر عجیب هم از سوی برخی نمایندگان دیده شد. یکی از آنان، علی اصغر عنابستانی نماینده سبزوار در مجلس بود که مدعی شد «آنچه باعث شده دونالد ترامپ دودستی به صندلیاش بچسبد (یعنی قبول نکردن شکست و اصرار بر پیروزی) جذابیت ریاست جمهوری نیست، بلکه نزدیکتر شدن به انتقام سخت پس از دوران ریاست جمهوری است.»
مالک شریعتی نماینده تهران از نمد انتخابات امریکا، کلاهی برای حمله به رقیب داخلی درست کرد و نوشت: «انشاءالله بهزودی جزئیات دقیقتری درباره گروگانگیری معیشت مردم از سوی غربگرایان به ملت خواهیم گفت. به شرط حیات، طراحی و ارتباطات مرموز و پیامهای مخفیانه رد و بدل شده میان دلالان وطن فروش با کدخدای جدید رسوا خواهد شد؛ همانها که سال ۱۳۷۹ دیک چنی را مخفیانه به تهران آوردند.» در این میان، سید سلمان ذاکر نماینده ارومیه در مجلس بود که قدری ملی نگاه کرد و نوشت: «مقاومت و ایستادگی ایران اسلامی در برابر زیادهخواهی و زورگوییهای ترامپ را میتوان یکی از علل شکست او در انتخابات دانست»
اصلاحطلبان: پیروزی بایدن و شکست ترامپ مهم است
برخلاف طیفهایی از اصولگرایان که معتقدند چیزی عوض نشده است، اصلاحطلبان میگویند که تفاوت میان ترامپ و بایدن ملموس است. این چیزی است که از اظهارنظرهای آنان میتوان فهمید. مانند حجتالاسلام سیدمحمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز که نوشت: «خبر مهم دنیا نیامدن ترامپ است، نه آمدن بایدن. برای ایران که قربانی فشار حداکثری او بود مهمتر است. بایدن برای ایران منجی نیست. ولی فرصت هست. از فرصتها باید استفاده کرد، اگر چه نباید به آن دل بست.»
علی مطهری نماینده سابق مردم تهران هم نوشت: «مقاومت سه ساله ملت ایران در مقابل فشار حداکثری یکی از عوامل شکست ترامپ بوده است. جالب است که ضد انقلاب خارجنشین با آرزوی براندازی و انقلابیون داخلی از ترس احیای برجام، خواهان پیروزی ترامپ بودند.»
سیدمطفی هاشمیطبا، از فعالان سیاسی نیز با بیان اینکه برخی تندروها از جانب اصلاحطلبان حرفهای خاص و عجیبی را بیان میکنند، به «برنا» گفت: «اصلاحطلبان وضعیت کشور را مورد تحلیل قرار میدهند و طبیعی است وقتی بایدن بر سر کار بیاید، نوع برخوردش با کل مسئولان داخلی و خارجی نسبت به ترامپ متفاوت است، این دلیل نمیشود که بگویند اصلاحطلبان خواهان مذاکره هستند.» او با بیان اینکه ترامپ یا بایدن در شرایطی که مناسب باشد خودشان خواهان مذاکره با ایران هستند، افزود: «اینگونه نیست که بگوییم اصلاً مذاکره نمیکنیم، اگر رئیس جمهور آینده امریکا به برجام بازگردد، در قالب برجام میتوان با او مذاکره کرد، اما این به موضع ایران بستگی دارد.»
غلامرضا ظریفیان، دیگر چهره اصلاحطلب هم با بیان اینکه «برخی در داخل کشور دلشان نمیخواهد برجام اجرایی شود و اساساً به همین دلیل دوست دارند ترامپ انتخاب شود بلکه امکان اجرای برجام کم و کمتر شود» سؤال اصلی امروز کشور را این طور صورتبندی کرد: «سؤال اصلی ما باید این باشد که اساساً سیاست خارجه ما برای تأمین و تضمین مصالح و منافع ملی در عرصه بینالملل نیازمند چه رویکرد و تدابیری است؟»
او اضافه کرد: «سؤال من از این مخالفان برجام که ادعای اصولگرایی دارند، این است که چگونه میشود شما از کسی حمایت میکنید که دستش هنوز از خون سردار شهید سلیمانی خشک نشده است؟ واقعیت این است امکان بازگشت به برجام سخت است ولی اجرای آن با بایدن راحتتر است.»
واکنش دختر شهید سلیمانی
اما به رغم برخی چهرههای سیاسی اصولگرا، دختر شهید سلیمانی از شکست ترامپ ابراز خشنودی کرد. زینب سلیمانی در توئیتر با بیان اینکه «باخت ترامپ قمارباز و جنایتکار در انتخابات امریکا امری نیست که خوشحالی خود را پنهان کنیم» نوشت: «احمق درجه یکی که مشاورانی احمقتر به او گفته بودند که با آفریدن آن شب شوم و سیاه آینده انتخاباتی خود را تضمین میکند غافل از اینکه خداوند در کمین نشسته و خون سردار قهرمان ایرانیان او را به یکی از نفرتانگیزترین سیاستمداران جهان تبدیل خواهد.»
او تصریح کرد: «خوشحالی از رفتن ترامپ هرگز به معنای رضایت از روی کار آمدن کسی نیست که خود از بانیان داعش است و شهادت سردار ما را «اجرای عدالت» خواند.»
برش
بایدن، ایران و برجام
در سالهای گذشته توافق هستهای مهمترین موضوع مطرح بین ایران و امریکا بوده است. دونالد ترامپ پس از خروج از برجام سیاست فشار حداکثری علیه کشورمان را دنبال کرد و گفته بود که در صورت پیروزی این سیاست را تا کشاندن ایران به میز مذاکره ادامه خواهد داد. جو بایدن رئیس جمهوری منتخب امریکا اما از جمله مخالفان سیاست ترامپ در خروج از برجام بوده است. او پیش از این و در جریان رقابتهای انتخاباتی گفته بود که در صورت پیروزی در انتخابات، امریکا را به برجام بازخواهد گرداند. از جمله او در یک نشست انتخاباتی در دانشگاه شهری نیویورک با اشاره به اینکه برجام باعث شد نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران افزایش یابد، گفت: «ترامپ توافق هستهای را کنار گذاشت و با این کارش باعث شد ایران برنامه هستهای خود را دوباره توسعه دهد. اگر تهران انجام تعهدات هستهای خود را از سر بگیرد، من به برجام بازخواهم گشت.» بایدن البته این ادعا را هم مطرح کرد: «من تلاش میکنم تا با همکاری متحدان مان ضمن تقویت و بسط برجام، با فعالیتهای بیثباتکننده ایران در منطقه مقابله کنیم.» بایدن پیش از این نیز تصمیم ترامپ برای خروج از برجام را فاجعهبار خوانده و گفته بود: «ترامپ وعده داد که خروج از این توافق به نوعی به یک توافق بهتر منجر میشود. اما در عوض، آنچه که قابل پیشبینی بود، رخ داد: ایران در حال تقویت قابلیت هستهای خود است. طنز تلخی است که وزارت خارجه امریکا اینک از ایران میخواهد به همان توافقی که دولت ترامپ خارج شده است، پایبند باشد.» کاملا هریس معاون اول او هم در مناظره با مایک پنس معاون اول دونالد ترامپ با انتقاد از خروج امریکا از برجام گفت: «او از توافقها خارج شده است. به توافق هستهای ایران نگاه کنید که ما را در موقعیتی قرار داده که کمتر ایمن هستیم چون آنها دارند چیزی میسازند که ممکن است به ایجاد یک زرادخانه هستهای مهم ختم شود.» وی در ادامه گفت: «مردم، ما همراه با دوستان و متحدان مان داخل آن توافق بودیم و به خاطر رویکرد یکجانبه دونالد ترامپ در سیاست خارجی و انزواگراییاش، او ما را از این توافق خارج کرده و در موقعیت ناامنتر قرار داد.» هریس گفت: « چیزی که همیشه جزئی از قدرت کشور ما بوده، علاوه بر ارتش فوقالعاده ما این بوده که ما به حرفمان پایبند میمانیم ولی دونالد ترامپ این را نمیفهمد چون نمیداند صادق بودن یعنی چه.» کاملا هریس در پاسخ به اظهارات پنس درباره ترور شهید سلیمانی هم گفته بود: «بعد از حمله به سلیمانی، حمله متقابلی از سوی ایران به نظامیان ما در عراق انجام شد و آنها به ضربه مغزی مبتلا شدند. میدانید دونالد ترامپ این مسأله را چطور رفع و رجوع کرد؟ گفت آنها به سردرد مبتلا شدهاند.» آنچه بایدن و کاملا هریس از فعالیتهای خطرآفرین هستهای ایران بعد از خروج ترامپ یاد میکنند، کاهش تعهدات برجامی ایران است که اتفاقاً در چارچوب همین توافق و در برابر عدم تعهد طرفهای دیگر انجام شده است. مسئولان کشورمان بارها تأکید کردهاند در صورت انجام این تعهدات ایران هم به سمت انجام تعهدات خود پیش خواهد رفت. جو بایدن همچنین گفته است که تصمیم دارد ممنوعیت سفر به امریکا را که توسط ترامپ اعمال شده بود و بر ایران و بسیاری دیگر از کشورهای با اکثریت مسلمان اثر میگذاشت، لغو کند. روزنامه نیویورک تایمز درباره رویکرد بایدن به ایران و برجام نوشته: سیاست بایدن درباره ایران میتواند موجب به انزوا کشاندن بنیامین نتانیاهو [نخستوزیر رژیم صهیونیستی] شود که از امتیاز رویکرد تقابلی ترامپ برای تقویت روابط اسرائیل با کشورهای عربی بهرهمند میشد که به عادیسازی روابط دیپلماتیک با امارات متحده عربی و بحرین ختم شد.
ثبت بالاترین میزان مرگ بر اثر کرونا در یک شبانهروز؛ ۴۵۹ نفر جان باختند
کرونا دیروز هم دوباره رکورد زد و یک روز سیاه دیگر را در فصل پائیز رقم زد بهطوریکه بالاترین آمار فوتی روزانه کرونا در کشور دیروز با فوت 459 بیمار دیگر در کشور ثبت شد و شمار جانباختگان این بیماری به 38 هزار و 291 مورد رسید. سخنگوی وزارت بهداشت با تأکید بر رعایت پروتکلهای بهداشتی گفت: امروز بالاترین آمار مرگ و میر بیماران قطعی کووید-۱۹ را از ابتدای اپیدمی داشتیم و اکنون لزوم رعایت بیشتر پروتکلهای بهداشتی و تداوم توسعه همکاریهای بین دستگاهی، بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد. دکتر سیما سادات لاری افزود: بالا رفتن بیسابقه موارد مرگ و میر بیماری کووید-۱۹ در کشورمان، متأثر از افزایش چشمگیر موارد بستری در بیمارستانها و مراکز درمانی در هفتههای اخیر است. وی افزود: لزوم رعایت بیشتر پروتکلهای بهداشتی و تداوم توسعه همکاریهای بین دستگاهی، بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد و ما در یک جنگ تمام عیار با بیماری به سر میبریم. هر یک از ما اعم از مردم و مسئولان دستگاههای اجرایی کشور، باید خودشان را بهعنوان سربازان این نبرد سهمگین قلمداد کنند. سخنگوی وزارت بهداشت همچنین دیروز از شناسایی ۹۲۳۶ مورد جدید کووید-۱۹ در کشور خبر داد و گفت: از این میان دو هزار و ۷۱۲ نفر در مراکز درمانی و بیمارستان ها بستری شدند.۵۵۲۳ نفر از بیماران مبتلا به کووید -۱۹ در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
از فردای پیروزی بایدن
-
پاسداری از منابع طبیعی و نگهداشت جایگاه وقف
-
غیبت گلزنان و ستارهها در بازی خوب اروپایی
-
هنر از جانش برخاسته بود
-
تئاتر تک نفره برای عروسکها
-
سکوت عربستان دربرابر پیروزی بایدن
-
این ما و این فرجام شوم مثلث <ب>
-
سمت و سوی اقتصاد
-
حرکت بازار ارز به سمت نرخ تعادلی
-
<خورشید> نماینده ایران برای رقابت در جایزه جهانی سینما
-
ممکن است طرح یارانه کالاهای اساسی رد شود
-
روابط با اسرائیل اصل استراتژیک امریکا
-
واکنش ایران به انتخابات امریکا
-
ثبت بالاترین میزان مرگ بر اثر کرونا در یک شبانهروز؛ ۴۵۹ نفر جان باختند
اخبارایران آنلاین